طرحی از یک زندگی | الف


«فریدریش نیچه» نوشته مارتین جی. نیوهاوس [Martin Jacob Newhouse] یازدهمین‌ عنوان از مجموعه «نسل قلم» است که خشایار دیهیمی،‌ آرمان امید، بهرام داوری و حسن ملکی نزدیک به 30 سال پیش اساس آن را گذاشتند. «نسل قلم» مجموعه صد و ده جلدی معرفی نویسندگان برجستۀ جهانی در عرصه‌های گوناگون ادبیات و فلسفه به سرویراستاری خشایار دیهیمی و گروهی دیگر از مترجمان حرفه‌ای از جمله عبدالله توکل، کریم امامی، حشمت‌الله کامرانی، مهدی سحابی، گلی امامی، عبدالله کوثری، عزت‌الله فولادوند، منوچهر بدیعی، رضا قیصریه، کاوه میرعباسی، محمد مختاری و... است. نسل قلم قرار بود کاری جامع‌تر و فراگیرتر از آن چیزی باشد که منتشر شد؛ حرکتی که شاید امروز با پادرمیانی نشر نو چنان که شایسته است به سرانجام رسانده شود.

«فریدریش نیچه» نوشته مارتین جی. نیوهاوس [Martin Jacob Newhouse]

این کتاب‌ها برگرفته از سه مجموعه European writers، British writers و American writers است که به فارسی ترجمه و منتشر شد. نخستین کتاب فارسی این مجموعه به «هرمان ملویل» نوشته لئون هاوارد اختصاص داشت که سال ۱۳۷۲ به انتشار رسید. از آنجا که این مجموعه نه به زندگی نویسندگان، بلکه بیشتر به شرح، تفسیر، نقد آثار و اندیشه‌های آنان می‌پردازد، برای مخاطبانی که جویای ورود به مضامین و اندیشه‌های ادبی و فلسفی هستند، بسیار مناسب به نظر می‌رسد. در واقع اغلب به طرح کلی زندگی آنها بسنده شده و بیشتر به کار آنها توجه می‌شود. «هرمان ملویل»، «جورج اورول»، «پابلو نرودا»، «آنا آخماتوا»، «کارلوس فوئنتس»‌، «ارنست همینگوی» و «سورن کی‌یر کگور»، «دی.ایچ.لارنس»، «ژان ژاک روسو» و «تی.اس.الیوت» کتاب‌هایی هستند که در پروژه چاپ دوباره این‌مجموعه منتشر شده‌اند. و اکنون «فردریش نیچه» یازدهمین کتاب از همین سری محسوب می‌شود.

نسخه اصلی کتاب «فردریش نیچه» سال ۱۹۸۵ توسط انتشارات پسران چارلز اسکریبنر در نیویورک و چاپ نخستِ ترجمۀ فارسی آن نیز سال ۱۳۷۶ منتشر شده است. فردریش ویلهم نیچه، فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه‌شناس، آهنگساز و فیلولوژیست (لغت‌شناس) کلاسیک آلمانی که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفه غرب و تاریخ اندیشه مدرن بر جای گذاشت، سال ۱۸۴۴ در بخش روکن،‌ شهری در ایالت ساکسونی پروس چشم به جهان گشود. پدرش کشیش و مادرش نیز دارای اعتقادات مذهبی محکمی بود. با این وجود، نیچه فیلسوفی است که جمله معروف «خدا مُرده است» را وارد دنیای فلسفه کرد. میل بی‌باکانه او برای کشف حقیقت و دشمنی‌اش با مذهب، ریشه در همین مسائل خانوادگی دارد. مرگ پدرش در کودکی، از رخدادهای مهم و مؤثر در زندگی او محسوب می‌شود. نیچه سال ۱۸۶۴ وقتی برای تحصیل در رشتۀ الهیات و زبان‌شناسی به بُن رفت، به ‌طور علنی از مذهب بُرید.

در ادامۀ این راه، نیچه زبان‌شناسی را رها کرد و به یک نویسندۀ خلاق تبدیل شد. مارتین جی. نیوهاوس در این کتاب با پرداختن به آشنایی نیچه و واگنر، آهنگساز، نظریه‌پرداز موسیقی و مقاله‌نویس آلمانی از دلایل تصمیم نیچه برای کنارگذاشتن زندگی تخصصی و دانشگاهی و روی‌آوردن او به خلاقیت و شهرت فلسفی می‌نویسد. وی معتقد است که آثار نخستینِ نیچه تحت تأثیر همین آشنایی و مصاحبت و پیروی عمیق وی از واگنر آفریده شده و در عین حال، این آشنایی عامل مهمی در رشد خلاقیت و تیزبینی و انتشار چند کتاب خوب اوست که دستاورد همین دوره به شمار می‌آیند.

پس از این دوره، زندگی نیچه به سمت بیماری طولانی، انزوا و سکوت می‌رود، تا جایی که در سال‌های پایان زندگی به بیماری روانی مبتلا می‌شود. خواننده در این کتاب در خلال مطالبی جذاب از دوران آشنایی نیچه و واگنر و البته فاصله‌ای که بعدها بین این دو نفر ایجاد شد و بیماری بلندمدت آقای فیلسوف، با نظریات این فیلسوف و مفاهیم آن آشنا شده و به تاریخ شکل‌گیری اندیشه‌های وی و نگارش کتاب‌های مشهورش ورود پیدا می‌کند. فیلسوف و وظیفه‌اش؛ نقد نیچه بر اخلاقیات؛ پیامدهای ضمنی این نقد برای مفهوم غربی حقیقت و منبع ارزش و موجه‌بودن در جهانی که هیچ معنایی ندارد، اهمّ موضوعاتی هستند که نیوهاوس در کتاب به آنها پرداخته است. بخش دیگری از کتاب نیز به «تبارشناسی اخلاق» و سپس تحلیل مختصری از آثار نیچه دربارۀ پایداری دین و مذهب در غرب پس از وی اختصاص یافته است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«انزوای فکری روزافزون او با کناره‌گیری‌اش از جامعۀ انسانی که به خود تحمیل کرده بود، همخوانی داشت. نیچه که بدین ترتیب تمام قوایش را صرف نوشتن آثارش می‌کرد و به این اعتقاد رسیده بود که هیچ‌کس درکی از او و رسالتش ندارد، به‌تدریج از همه کناره گرفت و جز چند دوست برایش به جا نماند. تا اوایل دهۀ 1880، میل طبیعی او به همدمی و مصاحبت گهگاه فوران می‌کرد و خود را به صورت پیشنهادهای ازدواجی نشان می‌داد که پذیرفته‌شدنشان بسا غیرمحتمل بود.»

با وجود اینکه کتاب فاقد فهرست و فصل‎بندی است و بیشتر به صورت یک رسالۀ راهنما منتشر شده، اما مثال‌ها و شواهد مکرر، پانویس‌های متعدد، کتابنامۀ فارسی، فهرستی از منابع فارسی دربارۀ نویسنده و آثارش، فهرست انگلیسی از منابع و نمایۀ پایانی آن مکمل‌های بسیار جامع و مانعی برای آن به شمار می‌آید. طرح زیبای روی جلد کتاب هم اثر بهرام داوری است. دربارۀ مترجم نیز دانستن این موضوع که خشایار دیهیمی مترجم و ویراستار آثار ادبی و فلسفی ا‌ست و علاوه بر انتشار مجموعۀ مورد نظر به فعالیت‌هایی چون تدریس فلسفه سیاسی و روزنامه‌نگاری نیز مشغول است و در چهارمین جشن ملی مترجمان از سوی مخاطبان فلسفه و ادبیات به عنوان مترجم محبوب معرفی شده خالی از لطف نیست.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...
حسرت گذشته را خوردن پیامد سستی و ضعف مدیرانی است که نه انتقادپذیر هستند و نه اصلاح‌پذیر... متاسفانه کانون هم مثل بسیاری از سرمایه‌های این مملکت، مثل رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و جنگل‌هایش رو به نابودی است... کتاب و کتابخوانی جایی در برنامه مدارس ندارد... چغازنبیل و پاسارگاد را باد و باران و آفتاب می‌فرساید، اما داستان‌های کهن تا همیشه هستند؛ وارد خون می‌شوند و شخصیت بچه‌های ما را می‌سازند ...