«ماجرای عجیب یک جشن تولد» زندگی‌نامه مستند شهید مهدی ثامنی‌راد از شهدای مدافع حرم به قلم جواد کلاته عربی از سوی انتشارات 27 بعثت منتشر شد.

ماجرای عجیب یک جشن تولدمهدی ثامنی‌راد جواد کلاته عربی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ «ماجرای عجیب یک جشن تولد» روایت مستند زندگی شهید مدافع حرم مهدی ثامنی‌راد است که پیکرش سه سال پس از شهادت در هفتم تیر ماه سال گذشته به وطن بازگشت و حالا در اولین سالگرد بازگشت پیکرش زندگی‌نامه مستند او رونمایی می‌شود.

در معرفی این کتاب آمده است: «مهدی ثامنی‌راد متولد سال 1361 در ورامین بود که تا مقطع کارشناسی تحصیل کرده بود و در ورامین زندگی می‌کرد. ماجرای مهدی از زمانی رقم خورد که با همان تیپِ لاتی‌اش وارد مسجد مهدیه و پایگاه بسیج می‌شود. زمان می‌گذرد. کم‌کم تغییرات محسوسی در تیپ ظاهری و اخلاق مهدی رخ می‌دهد. مهدی رشته معارف را در دانشگاه رها می‌کند و بالاخره حرف دلش را گوش می‌دهد. به دانشگاه افسری امام حسین(ع) می‌رود و پاسدار می‌شود. در تیپ امنیتی آل محمد تهران به یک تک‌تیرانداز و فرمانده قابلی تبدیل می‌شود. سال 93 مهدی راهی کشور عراق می‌شود و در یک عملیات بزرگ و مهم شرکت می‌کند. عملیاتی که باعث تأمین امنیت راهپیمایی اربعین همان سال در شمال شرقی کربلا منجر می‌شود. سال بعد مهدی به سوریه می‌رود و در مجموعه عملیات‌های محرم شرکت می‌کند. او در این عملیات به عنوان فرمانده دسته اعزام می‌شود و با توانایی بسیاری که از خودش نشان می‌دهد، نظر فرماندهِ سخت‌گیرِ لشکر 27 محمدرسول الله(ص) سردار شهید حسین اسداللهی را به شدت به خود جلب می‌کند.
سردار اسداللهی در اعزام بعدی در آبان 94 مهدی را به عنوان فرمانده یک محور پدافندی منصوب می‌کند. وقت عملیات فرا می‌رسد. مهدی از محور پدافندی فراخوانده می‌شود و به عنوان فرمانده تیم اصلی حمله به روستای هوبر عمل می‌کند. 22 بهمن 94 فرا می‌رسد. ماجرای عجیب یک جشن تولد رخ می‌دهد. آری؛ تاریخ زمینی شدن و آسمانی شدن مهدی در یک روز رقم میخورد.»

جواد کلاته عربی درباره روند انتشار این کتاب می‌گوید:‌ کار پژوهش این اثر در دو مقطع (سال 95 و سال 96 تا 97)، توسط بانوان پژوهشگر موسسه 27 بعثت انجام شد. آن‌ها با 50 نفر از خانواده، دوستان و همرزمان شهید گفت‌وگو کردند. نزدیک دو سال نیز کار نوشتن این کتاب به طول انجامید. در حین نگارش کتاب به ابهاماتی رسیدم که با انجام تحقیقات و مصاحبه‌های تکمیلی سعی کردم آن‌ها را پوشش دهم. نگارش این کتاب پیش از ماه مبارک رمضان پایان یافت.

در بخشی از کتاب آمده است:‌

« فردا عصر می‌رسد. می‌روم ورودی شهر. درست همانجا که یاسر گفته بود. کاروان شهدا منتظرِ ورود به شهر مانده. جمعیت کم‌کم می‌آید. مهدی را گذاشته‌اند روی یک تریلیِ آذین شده. مردم بیشتر و بیشتر می‌شوند. یک چشمم به پرچمِ روی تابوت است و یک چشمم به مردم. آدم‌های جورواجوری می‌بینم. زنی می‌بینم که رویش را کیپ گرفته. زنی می‌بینم که آستین مانتویش به زور به آرنجش می‌رسد و دست‌هایش را تتو کرده. چشمان هردوشان مثل هم است اما نمناک و قرمز. دلشان هم حتماً خون است. دست فروش سرِ کارخانه قند را می‌بینم. لات‌ها و داش‌مشتی‌ها را می‌بینم. می‌شنوم طیب هم آمده. همان که مهدی را با چاقو زده بود. می‌فهمم دیشب هم توی مراسم وداع در مسجد آمده بود. تازه متوجه می‌شوم اینکه مهدی زبانِ همه می‌فهمیده، یعنی چه. یک دلم می‌گوید اینها همه بازی‌های مهدی است. می‌خواسته طوری برگردد که همه را به هم بریزد.»

شهید ثامنی‌راد متولد 22 بهمن سال 61 و اهل شهرستان ورامین بود که در شب تولد خود در 22 بهمن سال 94 در منطقه تل هور سوریه به شهادت رسید اما پیکرش در منطقه ماند و سال گذشته به وطن بازگشت. در زمان شهادت این شهید سرافراز فرزندش تنها 9 ماه داشت.

کتاب «ماجرای عجیب یک جشن تولد» را انتشارات 27 بعثت در 340 صفحه با قیمت 30 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ..............

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...