کتاب «اساطیر هند؛ درسگفتارها» نوشته عباس مخبر توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شد.

اساطیر هند؛ درسگفتارها» نوشته عباس مخبر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه درسگفتارهای عباس مخبر درباره اساطیر ایران و جهان است که این‌مجلدش روی اساطیر هند متمرکز است و همراه با کتاب «اساطیر یونان» منتشر شده است. مخبر می‌گوید هند سرزمین شگفتی‌ها, سرشار از افسانه و اسطوره، اقوام گوناگون، زبان‌های مختلف، و دین‌های بی‌شمار است. دنیای اساطیر هند هم از یک‌سو دنیایی رازآلود و آکنده از خواب و خیال، و از سوی دیگر درون‌کاوی عمیق و نگرش فلسفی پیچیده به جهان است. این‌دنیا نوعی حضور دارد که توأمان اوج‌های اندیشه و خیال مخاطب را جذب می‌کند و به تأمل وامی‌دارد.

مؤلف کتاب پیش‌رو معتقد است در اساطیر هند جهان خلق می‌شود، برای مدتی برقرار می‌ماند و سپس ویران می‌شود تا بار دیگر پس از وقفه‌ای کوتاه آغاز شود. خدایان هندی، خدایانی بازیگوش‌اند که هدفشان از آفرینش صرفاً سرگرمی، تفریح، لذت بردن، بازی، و فرار از تنهایی است. در اساطیر هند، جهان با شکفتن یک نیلوفر در ناف یک خدا و پلک زدن خدایی دیگر آغاز می‌شود، و در رقص توفنده خدایی دیگر به پایان می‌رسد.

مخبر می‌گوید در جوانی پس از آن‌که کتاب‌خوان شده بود، اولین‌چیزی که از هند در ذهنش حک شد، نقل قولی از اقبال لاهوری در کتاب «سیر فلسفه در ایران» با ترجمه امیرحسین آریان‌پور بود که در آن مقایسه‌ای بین جهان‌بینی ایرانی و هندی درج شده است: «فکر ایرانی چون پروانه‌ای سرمست از شاخی به شاخی می‌پرد؛ بی‌آن‌که هیئت کلی باغ را در یابد. حال آن‌که فکر هندی نظام‌دار است و بیشتر به هیئت کلی باغ می‌پردازد.» همین جملات سال‌ها گوشه‌ای از ذهن مخبر را به هند معطوف کرده بود تا آن‌که بعدها با فرهنگ و تمدن هند و اساطیرش بیشتر آشنا شد و کتاب پیش‌رو نتیجه آن‌آشنایی‌هاست.

نویسنده «اساطیر هند» می‌گوید داشته‌های ما درباره اساطیر هند، به زبان فارسی کم نیستند اما کافی هم نیستند. از نظر او در این‌حوزه هنوز جای یک اثر مقدماتی خالی بوده که وجوه گوناگون و مهم اساطیر هند را پوشش دهد. مخبر می‌گوید این‌کتاب شاید نخستین گام لرزان برای رفع این‌کمبود باشد.

کتاب «اساطیر هند» ۱۰ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «سرزمین و فرهنگ هند»، «دوران ودایی»، «کتاب‌های مقدس ودانتایی»، «خدایان بزرگ ودانتایی»، «هندویسم»، «دوران حماسی هند (۶۰۰ ق م تا ۲۰۰ میلادی)»، «بودیسم»، «جینیسم»، «اسطوره‌های آفرینش در هند» و «الهه‌ها در اساطیر هند».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

این پدیده ناگهانی که گویی از چشمه‌ها و منابع پنهانی قشرهای عامی نشأت می‌گرفت و در آن مفهوم زن و اصل حاصلخیزی و اتحاد و ازدواج دو نیروی مذکر و مونث، جهان‌شناسی و آداب عبادی نقش مهمی ایفا می‌کرد، در قرون وسطی آن‌چنان گسترش و بسط یافت که آن را آخرین وحی ودایی دانستند و ودای پنجم نام نهادند. مکتب شاکتاتانتریسم حاوی مطالب و متونی است که منحصراً به کیش الهه می‌پردازد. الهیات الهه و توصیف ماهیت او، کارکردهای کیهانی‌اش و رابطه‌اش با خدای مذکر از جمله این مطالب است. این ابداعات، تصویر الهه را تغییر داده‌اند. الهه‌های تانترایی غالباً نشسته، ایستاده، یا همراه با همسران مذکرشان به گونه‌ای نشان داده می‌شوند که برتری آن‌ها بر خدایان مذکر آشکار باشد. هرچند الهه‌ها از حدود ۶۰۰ میلادی وارد رقابت با خدای مذکر می‌شوند و در کیش‌های مستقل خود جایگاه ممتازی پیدا می‌کنند، تانتراها در زنانه کردن هندویسم و انرژی دادن به آن پیروزی قاطعی کسب می‌کنند.

کتاب دِوی مهاتمیا، متن کلاسیک پرستش الهه در هندویسم و یکی از اسناد مهم دینی است که در شبه قاره هند تدوین شده است. اسطوره منشأ الهه در این‌کتاب، رد و نشان شکتایی آن را آشکار می‌سازد. خدایان در مقابله با یک هیولای شکست‌ناپذیر، قدرت‌های خود را به او واگذار و کار خطیر ایجاد توازن در کیهان را به یک زن می‌سپارند. در این‌افسانه نبرد سهمگین الهه با هیولا با جزئیات توصیف شده است. دورگا، هیولاها را یکی پس از دیگری شکست می‌دهد. هنگامی که با دشمن اصلی روبرو می‌شود در جلد هولناک خود کالی فرو می‌رود. کالیِ خشمگین با دهان باز و زبان سرخ و جنبنده‌اش، ‌ ارتش هیولاها را نه با سلاح بلکه با بلعیدن آن‌ها نابود می‌کند. با خنده‌های ترسناکش فیل‌ها را به درون دهان خود می‌کشد، اسب‌ها و ارابه‌ها را زیر دندان‌هایش خرد می‌کند، شماری دیگر را زیر پاهایش له می‌کند و خون‌های جاری شده در میدان نبرد را لیس می‌زند.

این‌کتاب با ۲۹۸ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...