کتاب «پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود» [Before the Coffee Gets Cold یا Coffee ga samenai uchini] اثر توشیکازو کاواگوچی [Toshikazu Kawaguchi] منتشر شد.

توشیکازو کاواگوچی [Toshikazu Kawaguchi] پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود» [Before the Coffee Gets Cold یا Coffee ga samenai uchini]

به گزارش کتاب نیوز، کتاب «پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود» با ترجمه روشنک ضرابی در 200صفحه و با قیمت ۴۹ هزار تومان توسط نشر مون منتشر شده است.

توشیکازو کاواگوچی (1971- ) نمایشنامه نویس و کارگردان ژاپنی ست که رمان «پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود» را بر اساس یکی از نمایشنامه‌های خودش نوشته است. این نمایشنامه در دهمین جشنواره‌ هنرهای نمایشی سوگینامی ژاپن برنده‌ جایزه‌ اصلی شده است.
کاواگوچی در این کتاب، داستان چهار مسافر زمان را روایت می‌کند که سعی دارند از طریق این کافه به لحظه‌ای در گذشته‌ خود سفر کنند؛ سفری که قوانین آن خیلی سفت و سخت است و اگر پیش از سرد شدن قهوه از آن باز نگردند، تبدیل به روحی کز کرده در گوشه‌ کافه خواهند شد. کاواگوچی در این داستان به جنبه‌ای منحصر به فرد از سفر زمان می‌پردازد: اگر نمی‌توان چیزی در گذشته را تغییر داد، در جستجوی چه تجربه‌ای به گذشته سفر خواهید کرد؟

در بخشی از متن کتاب آمده است:

کافه تهویه ندارد. این کافه سال ۱۸۷۴ تأسیس شد، یعنی بیش از صدوچهل سال پیش، آن زمان، هنوز از چراغ‌های نفتی برای روشنایی استفاده می‌شد. در این سال‌ها چند بازسازی کوچک در کافه انجام شد، اما داخل کافه کاملاً بدون تغییر و مثل اولش باقی مانده است. احتمالاً دکور آن در زمان افتتاحش بسیار آوانگارد به شمار می‌آمد. تاریخ پیدایش کافه‌ی مدرن در ژاپن را حدود سال ۱۸۸۸ دانسته‌اند، یعنی چهارده سال بعد.

قهوه در دوره‌ی اِدو، حدوداً اواخر قرن هفدهم، به ژاپن وارد شد. ابتدا طعم آن به مذاق ژاپنی‌ها خوش نیامد و قطعاً به این فکر نمی‌کردند که این نوشیدنی را از سر لذت بنوشند که البته با توجه به اینکه مزه‌ی آن مانند آب سیاه و تلخی بود، داشتن چنین احساسی تعجبی نداشت.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...