کتاب زندگی و آثار مرحوم روح‌الله خالقی از مجموعه مفاخر موسیقی نوشته سید ابوالحسن مختاباد از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

به گزارش مهر، مختاباد در این کتاب در ده فصل و با استفاده از منابع آرشیوی و کتابخانه‌ای ضمن ارائه تصویری دقیق و همه‌جانبه از زندگی روح‌الله خالقی از کودکی تا مرگ سعی کرده است دیدگاه‌های وی درباره مسائل فرهنگی‌، موسیقایی را بازتاب دهد.

در این کتاب که حاصل چند ماه پژوهش مولف در آثار مکتوب و صوتی خالقی است همچنین مقاله‌ای مفصل درباره سرود "ای‌ایران" و چگونگی پیدایی و سیر ‌آن تا به امروز به چاپ رسیده است.

نویسنده در بخشی از این کتاب به نقد و بررسی دقیق و همه ‌جانبه کتاب"سرگذشت موسیقی ایران" نوشته خالقی که از جمله منابع مهم موسیقی به شمار می‌رود پرداخته است.

مختاباد هم اینک سرگرم تحقیق و پژوهش درباره زندگی و آثار ابوالحسن اقبال آذر آوازخوان نامی است که قرار است در مجموعه مفاخر موسیقی ایران انتشار یابد.

وی همچنین مجموعه‌ای از گفت‌وگوها و یادداشتهای خود را گردآورده است که قرار است انتشارات سخن آن را به بازار کتاب عرضه کند.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...