مدیرعامل انتشارات به‌نشر از چاپ کتاب «یک روایت معتبر درباره انفجار دفتر نخست وزیری» همزمان با آغاز هفته دولت خبر داد.

به گزارش مهر، حسین سعیدی مدیرعامل انتشارات آستان قدس رضوی گفت: مجموعه «یک روایت معتبر» به بیان حوادث و رخدادهای مهم در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران می پردازد. «یک روایت معتبر درباره انفجار دفتر نخست وزیری» یکی از آثار این مجموعه است که به قلم سعید زاهدی به چاپ رسیده است.

وی افزود: این‌کتاب، روایتگر وقایع هشتم شهریور ماه ۱۳۶۰ و جلسه شورای عالی امنیت ملی در ساختمان دفتر نخست وزیری است که منجر به شهادت محمد علی رجایی رئیس‌جمهور و حجت‌الاسلام محمدجواد باهنر نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران شد. در این اثر چگونگی به شهادت رسیدن یاران امام راحل و وقایع پس از آن به همراه ناگفته‌هایی از این انفجار روایت می‌شود که در پایان بخش‌هایی از زندگی این دو شخصیت گرانقدر انقلاب اسلامی ایران گنجانده شده است.

مدیرعامل انتشارات به‌نشر ادامه داد: در این اثر اطلاعات معتبری از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روزنامه اطلاعات، روزنامه کیهان، روزنامه جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ گردآوری شده است. مجموعه «یک روایت معتبر» ماحصل ۱۰ سال تلاش و کار پژوهشی جمعی از نویسندگان حرفه‌ای و انقلابی است.

سعیدی در پایان گفت: یک روایت معتبر درباره شهید محلاتی، یک روایت معتبر درباره مدرسه رفاه، یک روایت معتبر درباره چهارسرود انقلابی، یک روایت معتبر درباره انقلاب سفید، یک روایت معتبر درباره حماسه ۶ بهمن مردم آمل، یک روایت معتبر درباره حسینه ارشاد، یک روایت معتبر درباره کمیته مشترک ضد خرابکاری، یک روایت معتبر درباره همه پرسی جمهوری اسلامی، یک روایت معتبر درباره دولت بختیار، یک روایت معتبر درباره شریف امامی و دولت آشتی ملی، یک روایت معتبر درباره حزب توده، یک روایت معتبر درباره روابط ایران و مبارزان فلسطینی، یک روایت معتبر درباره ماموریت هایزر در ایران و... از دیگر عناوین این مجموعه هستند که منتشر شده‌اند.

کتاب «یک روایت معتبر درباره انفجار دفتر نخست وزیری» با ۷۵ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه روایتگر گذشته ای است که مرور آن روشنای راه آینده و راه اهتزاز پرچم اسلام بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری خواهد بود.

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...