عده‌ای سجده نکردن شیطان به آدم را ناشی از فسق او نمی‌دانند، بلکه ناشی از عشق او به خداوند می‌دانند. این دیدگاه پیش از حلاج در اعراب جاهلی نیز مطرح بود، اما برخی عرفا نظیر مولانا، سنایی، روزبهان بقلی و ... با این دیدگاه مخالفند.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «ابلیس عاشق یا فاسق؟» با زیر عنوان سیری در ابلیس شناسی قرآن و عارفان مسلمان سده های دوم تا هشتم نوشته مهدی کمپانی زارع از سوی انتشارات نگاه معاصر در 216 صفحه با قیمت 5500 تومان روانه بازار نشر شد. این کتاب به بررسی یکی از مهم‌ترین مباحثی می‌پردازد که در تاریخ فرهنگ و عرفان ما مطرح بوده است. این مبحث مقوله معذوریت یا عاشق‌بودن شیطان را بررسی می‌کند.

 «امر به سجده، اهداف و توابع، معنای سجده، عبادت یا تعظیم، ابلیس، جن یا فرشته، علت امتناع ابلیس از سجده بر آدم، استدلال ابلیس در برتری آتش بر خاک، ابلیس و انتساب اغوا به حق متعال، مهلت طلبی ابلیس، ماهیت اغوای ابلیس در حق انسان، ابلیس و مخلصین، تاریخچه مواجهه صوفیه با ابلیس، حسین بن منصور حلاج، ابوطالب مکی، ابوسعید ابوالخیر و ابوالقاسم کرگانی» از جمله سرفصل های موجود در این کتاب است.

 عده‌ای سجده نکردن شیطان به آدم را ناشی از فسق او نمی‌دانند، بلکه ناشی از عشق او به خداوند می‌دانند. این دیدگاه پیش از حلاج در اعراب جاهلی نیز مطرح بود، اما برخی عرفا نظیر مولانا، سنایی، روزبهان بقلی و ... با این دیدگاه مخالفند. با این وجود در عرفان با دو جبهه مخالف نسبت به ابلیس مواجهیم. در این اثر به شیوه تاریخی ثابت شده است که این مسئله در طول زمان با فراز و فرودهایی مواجه بوده و گاهی محل نقد قرار گرفته است. بر این اساس، کوشش شده است با نگاه قرآنی نشان داده شود این دیدگاه نسبت به ابلیس اشتباه است و او از سر تقصیر و گناه از این سجده سرباز زد، نه از سر عشقی که به خداوند داشت.

 ترویج نگاه عاشق بودن ابلیس، می‌تواند تحت تاثیر نگاه اشاعره باشد. در این کتاب با رد این ادعا، بیان شده است که این جریان از جمله نوادری محسوب می‌شود که در تاریخ شکل گرفته و از سوی بزرگان و عرفای ما مورد انتقاد قرار گرفته است. همچنان که مولانا می‌گوید؛ «چنانچه او عاشق بود، به سخن معشوق خود دل می‌سپرد. در حالی که تنها خود را دید و مستور خود شد»

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...