نشست نقد کتاب "زندگی و اندیشه حکیم ابونصر فارابی" با حضور مولف این کتاب،‌ بیست و یکم مردادماه در سرای دائمی اهل قلم برگزار خواهد شد.

نقد کتاب "زندگی و اندیشه حکیم ابونصر فارابی"، اثر دکتر نصرالله حکمت، در جلسه نقد و بررسی کتاب سرای دائمی اهل قلم، زیر نظر معاونت فرهنگی موسسه خانه کتاب، بیست و یکم مردادماه برگزار می‌شود.

این کتاب درباره موضوعات فلسفی است که زمستان سال 86 توسط نشر الهام به چاپ رسیده است. در سال 85 مرکز «سیما فیلم» از مولف این کتاب درخواست کرد پژوهشی درباره زندگی و احوال حکیم ابونصر فارابی انجام دهد تا براساس این کتاب بتوانند سرگذشت وی را به تصویر بکشند.

در مقدمه مولف می‌خوانیم: شش،‌ هفت ماه با فارابی زندگی کردم و نفس کشیدم، او نیز مرا پذیرفت. شرح ماجرای این چند ماه زندگی شبانه‌روزی با حکیم ابونصر، کتابی قطور شد. این پژوهش سبب شد بفهمم فارابی را اصلاً نمی‌شناخته‌ام.

به گفته حکمت، هویت ایران اسلامی و شکوه و عظمت آن، در گروه استقرار و ظهور سه نقطه است که اکثر شرق‌شناسان،‌ این سه نقطه را شناسایی کرده و در تخریب آن کوشیده‌اند،‌ ایران باستان، پذیرش اسلام و پذیرش حکمای مسلمان.

وی ادامه می‌دهد: تفکر حکیم فارابی دو مرحله دارد. در مرحله نخست، وی به عنوان روش، سخن از وحدت حقیقت و وحدت فلسفه گفته است که خود تاسیس روش نقد عقلانیت فلسفی است. در مرحله دوم از عقلانیت فلسفی عبور کرده و با طرح فلسفه خیال و تبیین نسبت خیال و نبوت، طرحی نو در انداخته و قدم به ساحت عقلانیت عرفانی نهاده است که تمهید حکمت نبوی و فتح باب ایمان است. کتاب «نقش خیال در فلسفه فارابی» که مراحل تدوین را می‌گذراند، به زودی از قلم این نویسنده به بازار خواهد آمد.

این نشست، ساعت 17 تا 19 روز یکشنبه(بیست و یکم مردادماه) با حضور دکتر رضا داوری، دکتر محسن کدیور و مولف این کتاب در سرای دائمی اهل قلم برگزار می‌شود.

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...