«چرا هانا آرنت را باید امروز خواند» [ Why read Hannah Arendt now] نوشته ریچارد جی‌. برنشتاین [Richard J. Bernstein] با ترجمه حمید قانعی منتشر شد.

چرا هانا آرنت را باید امروز خواند» [ Why read Hannah Arendt now] ریچارد جی‌. برنشتاین [Richard J. Bernstein]

به گزارش ایسنا، این کتاب در ۱۴۴ صفحه و با قیمت ۲۸ هزار تومان در نشر آشیان منتشر شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: اخیرا علاقه به آثار هانا آرنت در جهان به طرز شگفت‌آوری جان تازه به خود گرفته است. آرنت نسبت به گرایش‌های شوم موجود در حیات معاصر که همچنان بر گلوی جهانیان پنجه می‌فشارد و جهان را با تهدیدهای جدی مواجه می‌سازد، سخت ژرف‌نگر و تیزبین بود.
ریچارد برنشتاین معتقد است که آرنت را باید امروز خواند، زیرا بینش نافذش به ما یاری می‌رساند که هم درباره ظلمتی که عصرمان را فرا گرفته است بیندیشیم و هم درباره سرچشمه‌های روشنایی. برنشتاین اندیشه آرنت را درباره مباحثی چون: بی‌تابعیتی و پناهجویان، حق برخورداری از حقوق، نژادپرستی و تفکیک نژادی، نقد آرنت از صهیونیسم: معنای پیش پا افتادگی شر، روابط پیچیده میان حقیقت، دروغ: قدرت و خشونت: سنت روح انقلابی، و نیاز مبرم هریک از ما برای پذیرش مسئولیت در قبال حیات سیاسی‌مان، در این کتاب مورد بررسی و واکاوی قرار می‌دهد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...