چاپ دوم «جان راولز از نگاه مایکل سندل» نوشته یوسف شاقول و اکرم نوری زاده توسط انتشارات دانشگاه مفید قم منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات دانشگاه مفید چاپ دوم این کتاب را در ۵۰۳ صفحه و بهای ۶۵ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب زمستان ۱۳۹۷ با شمارگان ۳۰۰ نسخه و بهای ۶۵ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود.

جان راولز از نگاه مایکل سندل در چاپ دوم

شاقول و نوری زاده در این کتاب تلاش کرده‌اند به طور جامع نقدهایی را که سندل به دیدگاه لیبرالیستی راولز وارد کرده، شرح و تبیین کنند. آنها در مقدمه‌شان بر این کتاب نوشته‌اند «هدف اصلی کتاب حاضر این است که مهمترین اندیشه‌های سندل و نیز موضع انتقادی او را در برابر اندیشه‌های رالز تبیین نمایند.» این بررسی در کتاب «جان رالز از نگاه مایکل سندل» در پنج فصل تدوین شده است؛ در فصل اول کتاب کلیاتی درباره لیبرالیسم و جماعت‌گرایی بیان شده است. در فصل دوم به شرح مختصر مهمترین اندیشه‌های راولز که مورد انتقاد سندل بوده پرداخته شده است؛ از این رو مباحثی چون «جایگاه عدالت در نظر راولز»، «تفاوت میان اندیشه‌های راولز متقدم و متاخر»، «عدالت رویه‌ای ناب»، «نظریه قرارداد»، «اصل تفاوت»، مفهوم شخص و جامعه در نظر راولز»، «پلورالیسم معقول» و «دولت بی‌طرف» طرح و تشریح شده است.

فصل سوم این کتاب ابتدا با بیان سیری تاریخی از اندیشه‌های مایکل سندل و مهمترین الگوهای فکری او و معنای جماعت‌گرایی، به تشریح آموزه‌های مهمی از اندیشه‌هایش چون «جماعت»، «هویت»، «آزادی»، «جمهوری‌خواهی مدنی» پرداخته است. شرح نقدهای مایکل سندل بر آموزه‌های جان راولز به در فصل چهارم کتاب گنجانده شده است؛ در این فصل علی‌رغم پرداختن به نقدهای سندل بر حوزه‌های گوناگون لیبرالیسم و ابعاد مختلف نظریه عدالت راولز بر نقدهایی که او بر تأثیرات لیبرال دموکراسی بر قانون، سیاست و نهاد خانواده و… دارد هم تمرکز شده است. همچنین در همین بخش، آرای سندل در خصوص «خود نامقید»، «تقدم عدالت»، «نظریه قرارداد»، اصل تفاوت»، «تقدم خیر بر حق»، «دولت بی‌طرف» و… در نظر راولز مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل پنجم و پایانی کتاب «جان راولز از نگاه مایکل سندل» متضمن شرح رویکردهای برخی متفکران معاصر درباره اندیشه‌های سندل و پاسخ‌های طرفداران راولز به نقدهای سندل است. در این فصل خواننده با شرح نظر متفکرانی چون «رزماری گارلند تامسن»، «دیوید پدل»، لوئیجینو برونی»، «لودویگ بکمن»، «ریچارد رورتی»، «الن هیورث» و «جین همپتن» درباره اندیشه‌های سندل و ارزیابی آنان از آموزه‌های سلبی و ایجابی او آشنا خواهد شد.

«مایکل جی. سندل» استاد دانشگاه هاروارد در رشته دولت و فلسفه سیاسی، از برجسته‌ترین صاحب‌نظران در زمینه فلسفه سیاسی معاصر غرب و از چهره‌های مطرح در مکتب جماعت‌گرایی است. او در بخشی از دوران دانشجویی خود، شاگرد «چارلز تیلور» دیگر اندیشمند جماعت‌گرا بود. شهرت و اهمیت سندل بیش از هر چیز برخاسته از کتاب اثرگذارش با عنوان «لیبرالیسم و محدودیت‌های عدالت» است که در ۱۹۸۲ در نقد اندیشه و آرای «جان راولز» دیگر فیلسوف سیاسی معاصر آمریکایی نوشته شد و از همان هنگام، سربرآوردن یکی از منتقدان مهم لیبرالیسم در آمریکا را نوید داد.

مخاطب ایرانی احتمالاً با «جان راولز» بیش از «مایکل سندل» آشناست؛ مناقشاتی که در ایران بر سر خوانش‌های جدید از عدالت صورت گرفت، بیشتر از هر فیلسوف دیگری که درباره عدالت قلم زده، نام راولز را بر سر زبان‌ها انداخت، این مناقشات تا مدتها میان چهره‌های فکری ایرانی وجود داشت و بخش مهمی از آن هم به فضای ژورنالیستی راه یافت و بدین‌ترتیب جان راولز را به چهره‌ای تقریباً شناخته شده در ایران تبدیل کرد.

از سوی دیگر، اگر چه از هر دوی این شخصیت‌ها کتاب‌های مهمی به فارسی ترجمه شده است، اما راولز به عنوان چهره‌ای که نظریه‌اش در باب عدالت خیلی زود در سراسر جهان به مباحثات نظری بسیاری دامن زد، در ایران هم مورد توجه موافقان و مخالفان او قرار گرفت. اما سندل از این نظر جنجال کمتری به پا کرده و به همین دلیل هم کمتر از راولز مورد توجه قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...
بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...