تعهدی آرمان‌خواهانه به مارکسیسم | اعتماد


محمود اعتماد‌زاده یا م. ا. به‌آذین در ۲۳ دی ۱۲۹۳ در کوی خمیران از محله چهل‌تن رشت ‌زاده شد. دوره دبستان خود را در رشت گذراند و در پایان تابستان ۱۳۰۶ با خانواده‎اش به مشهد کوچ و نیمی از دوره دبیرستان خود را در این شهر سپری کرد. سپس به تهران آمد و پس از دریافت دیپلم دبیرستان با بورسیه دولتی به ‎عنوان دانشجویان اعزامی ایران به فرانسه رفت و تا دی ماه ۱۳۱۷ در فرانسه ماند. زبان فرانسوی را آموخت و از دانشکده مهندسی دریایی برست (Brest) و دانشکده مهندسی ساختمان دریایی در پاریس گواهینامه گرفت.

به آذین

پس از بازگشت به ایران با درجه ستوان دوم مهندس نیروی دریایی در خرمشهر مشغول به کار شد. دو سال بعد به نیروی دریایی در بندر انزلی منتقل و ریاست تعمیرگاه این نیرو به عهده‌اش گذاشته شد.در چهارم شهریور ۱۳۲۰در جریان اشغال ایران توسط اتحاد جماهیر شوروی و بمباران بندر انزلی زخمی برداشت که منجر به قطع دست چپ او شد، چون افسر بودن مانع فعالیت‌های ادبی و سیاسی او بود، از آن شغل استعفا داد. در تقابل با فشار تنگدستی و تنگناهای تامین زندگی خانواده، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به کار ترجمه پرداخت. از آن پس تا آخر عمر زندگی او به فعالیت سیاسی و اجتماعی در حزب توده و به ترجمه و نویسندگی گذشت. شهرت وی از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد.

در سال‌های پس از شهریور۱۳۲۰ بود که او به‎ گفته خودش «در اندیشه و احساس» به جنبش جهانی کارگری پیوست و پس از ترک ارتش، عضو حزب توده ایران شد. در خرداد۱۳۲۳ ارتش را ترک گفت و در سمت دبیر ریاضی و فیزیک به وزارت فرهنگ یا همان آموزش و پرورش کنونی انتقال یافت. به‌آذین در سال۱۳۲۲ یا ۲۳ به عضویت حزب توده درآمد، ولی همچون بسیاری از توده‌ای‌های روشنفکر آن زمان که بعدها راه‌ ورسم آن حزب را ترک کردند تا به پایان توده‌ای ماند و این حزبی ‌شدن و توده‌ای ‌شدن، بر تمام ادوار زندگی‌اش تاثیر مستقیم گذاشت چنانکه خاطرات او که زیر عنوان «از هر دری...» منتشر شده، نشان می‌دهد، در سال۱۳۵۶ که انقلاب ایران در حال اوج‌گیری بود، او در تمام حرکات، چارچوب ایدئولوژیک خود را پیش می‌برد و سرانجام راهی برلین شد تا با نورالدین کیانوری دیدار کند.پس از این دیدار و امکانات حزب توده، حزب اتحاد دموکراتیک مردم ایران را تاسیس کرد.

پس از انقلاب نیز تحت تاثیر همین افکار بود که سرانجام از کانون نویسندگان ایران که خود از بنیانگذاران آن بود و دو دوره در هیات دبیران آن فعالیت داشت، جدا شد و به عبارت بهتر، به‌ همراه عده دیگری از همفکران خود از کانون انشعاب کرد و «شورای نویسندگان و هنرمندان» را بنیاد نهاد. نام مستعار «به‌آذین» را محمود اعتمادزاده از سال۱۳۲۲ برگزید. برای‌ آنکه در آن زمان افسر نیروی دریایی بود و نمی‌توانست با نام واقعی خود قلم بزند. خود توضیح داده است که الگوی او در این نامگذاری واژه به‌دین بوده است که زردشتیان ایران بدان شناخته می‌شوند. آذین همان آیین است به‌ معنای دین. به‌آذین نیز همتای به‌دین. اما پذیرش این نام به‌ هیچ‌ رو از سر ایمان به دین آریایی زردشت نبود. هر چند که تعهدی آرمان‌خواهانه به مارکسیسم داشت.

به‌آذین مطیع حزب توده مانده بود و همین وابستگی و دلبستگی به حزب بود که سرانجام سر و کارش با افشای جاسوسی رهبران حزب توده و طرح توطئه کودتا، او را در سال 1361 به زندان انداخت. او چنانکه خود نوشته است از 68 ‌سالگی تا 76‌سالگی را در زندان گذراند. زندگی به‌آذین دارای دو وجه مشخص و متمایز از هم است. از یک ‌سو می‌کوشید تا در جایگاه شخصیتی سیاسی برجسته در جامعه مطرح شود و از سوی ‌دیگر از اوان جوانی او را شخصیتی ادبی و فرهنگی در جامعه می‌شناختند. کم سخن و فروتن بود. به‎آذین بسیار خوش‎دل و خوددار بود. از درون، غمی سنگین داشت و از بیرون، خشک می‎نمود. او غم خود را در زیر نقابی از خشکی و خشونت پنهان می‎کرد. اگر سر سخن گفتن نداشت هیچ نمی‎گفت اما آنجا که باید چیزی می‎گفت حرف خود را می‎زد. بسیار خجالتی بود، ولی در باورهای خود بسیار راسخ بود و از آنها دفاع می‎کرد. بسیار مردم‎دوست و ثابت‎قدم بود. از تهیدستی و دشواری‎های زندگی‎اش هرگز نمی‎نالید. با آنکه بارها به زندان افتاده بود، اما هیچ‎گاه از آن شکوه‎ای نداشت. شخصیت ادبی و فرهنگی به‌آذین نخست به ‌شکل نویسندگی ظاهر ولی اندک‌اندک و با گذشت روزگار در شکل مترجمی تثبیت شد. نخستین اثر او که به ‌صورت مجموعه داستان و با نام «پراکنده» منتشر شد (۱۳۲۳) به مضمون‌های جنسی و عرفانی می‌پرداخت و از لفاظی و کلمات آهنگین انباشته بود. در کتاب بعدی که «به سوی مردم» نام گرفت، به‌آذین به موضوعات اجتماعی روی آورد.

از محمود اعتماد‌زاده نوشته‌هایی همچون «پراکنده، به سوی مردم، خانواده امین زادگان (رمان ناتمام)، دختر رعیت، نقش پرند، مُهره مار، قالی ایران، گفتار در آزادی، شهر خدا، مهمان این آقایان (۱۹۷۵، کلن، آلمان)، از آن سوی دیوار، کاوه (نمایشنامه)، از هر دری، مانگدیم و خورشیدچهر بر دریاکنار مثنوی و نامه‎هایی به پسر» به جای مانده است.

برخی از ترجمه‌های مشهور وی نیز عبارتند از: «بابا گوریو»، «زنبق درّه» و «چرم ساغری» نوشته انوره دو بالزاک، «ژان کریستف»، «جان شیفته» و «سفر درونی» نوشته رومن رولان و ...
محمود اعتماد‌زاده (م. ا. به‌آذین) در 10 خرداد 1385 بر اثر ایست قلبی در بیمارستان آراد تهران درگذشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...