کتاب «ایران و ریشه‌هایش» نوشته محمدعلی نویدی توسط انتشارات دایره دانش منتشر و راهی بازار نشر شد.

ایران و ریشه‌هایش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نویسنده در این کتاب در غالب طرح یک سوال مبنی بر اینکه ایران چیست و ریشه‌های آن کدام است مطالبی را پیش روی مخاطب قرار داده است.

نویسنده کتاب «ایران و ریشه هایش» در پاسخ به این سوال که ایران چیست و ریشه‌های آن کدام است؟ می‌گوید: این پرسش یک سوال معمولی و سطحی نیست، بلکه یک پرسش تفکری اثری و از جنس پرسش‌های فلسفی و ژرف اندیشانه، کنجکاوانه، باریک بینانه و نکته سنجانه است؛ بنابراین، برای کاوش و پژوهش و نگارش چنین کتابی، رهیافت، رویکرد و روش و منش ویژه ای لازم است و آن نگرش و روش «تفکراثربخش» بوده است. دیدگاهی و متدی که شالوده آن را آمیزه‌ای از تفکر و عمل و اثر تکون می بخشد.

برای پژوهش و تحقیق در خصوص ریشه‌ها و اندیشه‌های ایران باستان به نگاه و نگرش تفکری، اندیشه ورزانه و اثرمندانه نیاز داشته‌ایم. یعنی، بازسازی عقلانی با حفظ جوهره. جان‌ها و جوهرهای وجودی و اثری ایران، به تحقیق، همان ریشه‌ها و اندیشه‌های ایران است. چرا ایران و ایرانیان در تاریخ جهان و بشریت سر برافراشت و برتری یافت و ماندگاری شد؟ والا تباری و تبارمندی و ریشه داری ایران به چیست؟ شکوهمندی، عظمت و بلندی ایران با ریشه داری آن بستگی عمیق و ارتباط وثیق دارد. زمانه و زندگی مردمان ایران باستان چگونه بوده است؟ مردمان آریایی، انسان دوران مادها، مردم عصر هخامنشی، چگونه می‌اندیشید و می‌کوشید؟

در این کتاب، پرسش از چیستی و چگونگی حکمت و خردورزی ایرانیان همچنین علم ورزی، دانش اندوزی، و صنعت کاربردی و کاربستی ایران مطرح شده است. در بخش دیگری از کتاب نیز درباره نگرش و کنش و شاخص‌های پنداری، رفتاری و کنش‌گری ایرانیان پژوهش شده است.

کتاب «ایران و ریشه هایش» در پنج فصل با ۲۷۰ صفحه عرضه شده است:

فصل اول، ایران باستان و اندیشه ورزی، نام دارد. در این فصل از نسبت ریشه‌های ایران با اندیشه‌های ایران باستان تحقیق بعمل آمده است.

فصل دوم، ایران باستان و پژوهش و پژوهش گری نام دارد. سوال اصلی این فصل آن است که با کدام نگاه و روش پژوهشی می‌توان ریشه‌های ایران باستان را کاوید و شناخت؟

فصل سوم، ایران باستان و پرسش و پرسشگری نام گرفته است. پرسش‌های اصیل و ماندگار ایرانیان باستان چیستند؟ چرا این پرسش‌ها موجب مانایی و ماندگاری و پایایی و پایندگی ایران شدند؟

فصل چهارم، ایران باستان و زندگی مردمان دوران مادها نام دارد. مادها بعنوان اولین اقوام آریایی ساکن در فلات ایران زمین، دارای چه ریشه‌ها و اندیشه‌ها بودند و چرا توانستند نخستین حکومت ایرانی را تأسیس کنند؟

فصل پنج، ایران باستان و زندگی در دوران هخامنشیان نام دارد. وضعیت اندیشه، علم، دانش، صنعت، فنون و ارتباطات، تعاملات و مناسبات اجتماعی و ملی و جهانی در زمان و زندگی دوران هخامنشیان چگونه بوده است. در اولین امپراتوری جهانی ریشه‌ها چگونه روییدند و بالیده شدند و ایران بزرگ را ساختند؟

................ هر روز با کتاب ................

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...