جان اف هات [John F. Haught] در این کتاب تاکید می‌کند که ملحدان جدید، درکی سطحی و بی‌مایه از دین دارند چراکه این را تنها در جریان‌های افراطی آفرینش باوری، ظاهرگرایی مبتنی بر کتاب مقدس و تروریسم می‌بینند. او نشان می‌دهد که آنها آشنایی چندانی با الهیات و جریان‌های معتدل دینی ندارند.

خدا و الحاد جدید[God and the new atheism : a critical response to Dawkins, Harris, and Hitchens]جان اف هات [John F. Haught]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «خدا و الحاد جدید»[God and the new atheism : a critical response to Dawkins, Harris, and Hitchens] با عنوان فرعی پاسخی انتقادی به داکینز، هریس و هیچنز به ترجمه علی شهبازی و ویراستاری رسول رسولی از سوی انتشارات دانشگاه مفید منتشر شده است. کتاب حاضر در ۹ فصل با عناوین الحاد جدید به چه معناست، چگونه می‌توان الحاد جدید را الحادی دانست، آیا الهیات مهم است، آیا خدا نوعی فرضیه است، چرا مردم باور دارند، آیا می‌توان بدون خدا خوب بود، آیا خدا شخص‌وار است، الهیات مسیحی و الحاد جدید و خدایی برای تکامل تشکیل یافته است.

جان. اف هات نویسنده کتاب درباره انگیزه خود برای تالیف این اثر می‌نویسد: «در نوشتن این کتاب تصمیم دارم مغالطات بنیادینی را برملا کنم که الحاد جدید را بسیار ناکارآمدتر از آن می‌کند که در آغاز به نظر می‌رسد. نمی‌توان به هر نویسنده‌ای به تفصیل پرداخته و به همه مطالب پاسخ داد و نه برای نشان دادن ناسازی‌های آنها نیازی به چنین کاری هست. ملحدان جدید آنقدر نقاط مشترک با یکدیگر و با اقسام گوناگون قدیمی الحاد دارند که آنچه من در نقد یکی بگویم صرف نظر از اختلافاتی که دارند عموما قابل اطلاق به دیگران است این مطلب به ویژه در مورد جهان بینی مشترک آنها و بسیاری از دانشمندان فیلسوفان و دیگر متفکران معاصر نیز صادق است. منظورم در اینجا بینشی در مورد واقعیت است که قبلاً از آن با عنوان طبیعت‌گرایی علمی یاد کردم، بینشی که روز به روز بر تاثیر آن افزوده می‌شود.»

در فصل نخست کتاب به این پرسش پرداخته می‌شود که چگونه می‌توان الحاد جدید را جدید خواند. در این فصل به اختصار ادعاهای سه نویسنده داکینز، هریس و هیچنز آورده می‌شود و نویسنده توجه و ملاحظه ویژه خود را درباره آن بیان می‌کند. درباره الحاد طبیعتا پنج پرسش مطرح می‌شود و این پرسش‌ها در واقع موضوع فصل‌های سوم تا هفتم است؛ آیا الهیات مهم است(فصل سوم)؟ آیا خدا نوعی فرضیه است که علم بتواند آن را تایید یا رد کند؟(فصل چهارم)؟ چرا اصلا مردم به باورهای دینی گرایش دارند؟(فصل پنجم)؟ آیا می‌توان بدون خدا خوب بود؟(فصل ششم)؟ آیا می‌توان در عصر علم به مفهوم خدای شخص وار باور داشت؟(فصل هفتم)

در فصل دوم این پرسش مطرح می‌شود که الحاد جدید در حقیقت چگونه ملحدانه است؟ اگر نیچه و کامو و سارتر بودند درباره داکینز، هریس و هیچنز چگونه می‌اندیشیدند؟ در اینجا میان الحاد «بی‌پرده و سرسخت» منتقدان کلاسیک دین از یک سوی و الحاد «تلویحی و نحیف جدیدی» که ویژگی ملحدان جدید ماست از دیگر سوی تمایز قائل می‌شود. مولف سپس به این مطلب می‌پردازد که چگونه این دومی با معیارهای سفت و سخت اولی برابری می‌کند. در نهایت در فصل هشتم پاسخی مخصوصاً مسیحی به پرسش‌های مطرح در فصل سوم تا هفتم داده می‌شود.

هفت فصل نخست این کتاب عاری از رهیافتی اختصاصاً مسیحی به الحاد جدید است. نقد مولف به گونه‌ای سامان داده شده که خداباوران غیر مسیحی به ویژه یهودیان و مسلمانان همچنین ملحدان و لا ادری‌گران بتوانند با آن همراهی کنند. در فصل هشتم نشان داده می‌شود که آنچه ملحدان جدید از خدا مراد می‌کنند تقریباً دخلی به آنچه امروزه ایمان و الهیات مسیحی از این عنوان مراد می‌کند، ندارد.

مولف در بخش دیگری از مقدمه این کتاب می‌نویسد: «هرچه درگیری من با نوشتن این کتاب عمیق‌تر می‌شود بیشتر برایم روشن می‌شود که من نه تنها دارم الحاد جدید را نقد می‌کنم بلکه دارم قسمتی از اندیشه اخلاق و معنویت دینی را نیز نقد می‌کنم که الحاد جدید علیه آن است. نظر من این است که جایگزین‌های الهیاتی قابل اعتماد و جالب تری برای هر دو وجود دارد اما هر چند ملحدان جدید، خدای آفرینش باوران، بنیادگرایان، تروریست‌ها و قائلان به طراحی هوشمند را رد می‌کنند، نکته جالب این است که آنها مصمم هستند که با این افراطیون وارد بحث و مناظره شوند و نه با دیگر الهی دانان مهم انتخابی. البته این نشان‌دهنده آن است که آنها ناآگاهانه برداشت‌های ظاهر گرایانه و محافظه کارانه از تفکر دینی را بر اقسام برداشت‌های دیگر ترجیح می‌دهند که به طور سنتی جریان اصلی تفکر دینی را تشکیل داده‌اند. برداشت‌هایی که این ملحدان از آنها به خاطر غیر راست کیش بودنشان کاملا بی اطلاع بوده و تلویحا آنها را رد می‌کنند، در واقع سخن ملحدان جدید این است که اگر اصلاً خدا وجود دارد باید اجازه داد بنیادگرایان سنن دینی ابراهیمی یک بار برای همیشه هویت این خدا را مشخص کنند. من بر این باورم که آنها این استراتژی را نه تنها برای این در پیش گرفته‌اند که وظیفه خود را در نابودی دین آسان‌تر کنند، بلکه بدان خاطر که آنها در لفافه سادگی دیدگاه‌های مخالفان خود در باب واقعیت را تحسین می‌کنند. این که خود آنها سخت دلبسته نوعی جهانبینی ساده هستند قرائن و شواهد روشن آن را می‌توان در وفاداری آنها به پیش فرض‌های بسیار ساده طبیعت گرایی علمی یافت.»

جان اف هات به عنوان متخصص حوزه علم و دین در این کتاب تاکید می‌کند که ملحدان جدید، درکی سطحی و بی‌مایه از دین دارند چراکه این را تنها در جریان‌های افراطی آفرینش باوری، ظاهرگرایی مبتنی بر کتاب مقدس و تروریسم می‌بینند. او نشان می‌دهد که آنها آشنایی چندانی با الهیات و جریان‌های معتدل دینی ندارند. برخی از خطاهای روش شناختی ملحدان جدید در تقلیل گرایی آن‌ها و تاکید انحصار ایشان بر علم به عنوان شیوه قابل اعتماد برای پرداختن به واقعیت نهفته است. این کتاب می‌توان پاسخ به ادعاهای افراطی بنیادگرایی علمی دانست.

کتاب «خدا و الحاد جدید» با عنوان فرعی پاسخی انتقادی به داکینز، هریس و هیچنز به ترجمه علی شهبازی و ویراستاری رسول رسولی با شمارگان ۳۰۰ نسخه در ۲۲۴ صفحه به بهای ۴۰ هزار تومان از سوی انتشارات دانشگاه مفید منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...