به گزارش ایبنا، در دوم ذی‌الحجه سال 1259 هجری قمری در روستای «لاشک» در منطقه «کُجور» مازندران، ملاعباس کجوری، از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم، صاحب فرزندی شد که او را «فضل‌الله» نام نهاد.

فضل‌الله پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد؛ تحصیلات ابتدایی را در «بَلَده» (مرکز منطقه نور) آغاز کرد. پس از آن به تهران رفت و تحصیلات خود را تا پایان دوره سطح در آنجا ادامه داد. سپس برای تکمیل دانش خویش به نجف مهاجرت کرد و نزد استادان بزرگ حوزه در این شهر، میرزا حبیب‌الله رشتی و شیخ راضی، به تحصیل پرداخت و پس از مدتی در درس میرزای شیرازی شرکت کرد.

موقعیت حساس سیاسی و اجتماعی ایران موجب شد تا شیخ فضل‌الله با اشاره میرزای شیرازی و برای هدایت و پیشوایی جامعه ایران، در سال 1303 هجری قمری روانه تهران شود؛ وی پس از مهاجرت به تهران، به اقامه جماعت و تألیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت؛ مهارت او در فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی و آگاهی او از مسائل روز جامعه موجب شد تا در اندک زمانی مورد استقبال و توجه طلاب و روحانیان قرار گیرد.

‌شیخ فضل‌الله به شدت با جدایى دین از سیاست مخالفت می‌ورزید؛ در آغاز هوادار مشروطه بود و مشروطه‌خواهان را نیز حمایت می‌کرد. وی از پیشگامان و مجاهدان این نهضت به شمار می‏‌رفت و دوشادوش سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایى به مبارزه علیه استبداد مشغول بود؛ اما پس از پی بردن به مبانی تفکر مشروطه‌خواهان، در صدد هماهنگ کردن قوانین مشروطه با موازین شرع مقدس برآمد و بر این اساس، مسیر خود را از مسیر مشروطه‌خواهان جدا کرد و از موضع خود، یعنی تطبیق قوانین با شرع، دست برنداشت.

وی از روحانیونی بود که قید «مشروعه» را به مشروطه افزود. شیخ فضل‌الله نوری با حکومت مشروطه مخالفتی نداشت، لکن بحث او در کیفیت این نوع از حکومت در جامعه اسلامی ایران بود؛ او معتقد بود که قانون اساسی و دیگر قوانین حقوقی و جزایی باید مطابق قوانین اسلام باشد؛ زیرا مردم ایران، مسلمان و پیرو این دین هستند و به همین دلیل پیشنهاد کرد عنوان حکومت، «مشروطه مشروعه» باشد.

با این وجود او در یك دادگاه فرمایشی به مرگ محكوم و در سیزدهم رجب سال 1327 هجری قمری به دار آویخته شد. پيكر شيخ فضل‌الله نوری در ابتدا پس از اهانت‏‌های فراوانی كه به آن روا داشتند، توسط خانواده و دوستان در محل امنی در تهران مدفون شد، اما پس از گذشت 18 ماه، جنازه شيخ را نبش قبر و به طور مخفيانه به قم منتقل كردند و در يكی از حجره‌‏های شمالی صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاك سپردند.

پس از شهادت شیخ فضل‌الله نوری، کم کم روحانیون دیگری نیز از مجلس و دولت کنار گذاشته شدند و زمینه جدایی دین از سیاست فراهم شد.

شیخ فضل‌الله نوری علاوه بر فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و تدریس و تبلیغ، دارای آثار متعددی است؛ برخی از این آثار عبارتند از: 1. رساله «المشق» که‌ تقریرات‌ درس‌ میرزا است. 2. صحیفه قائمیه 3. لوایح که مقالات و نامه‌ها و اعلامیه‌های اوست. 4. رساله فقهی «عدم لزوم الترتیب فی ‌‌قضاء‌ الصلاه الخمسه» 5. رساله «حـکم التـجری فی حجیه القطع» 6. رساله «التجزّی فی الاجتهاد» 7. حاشیه‌ بر‌ رسائل‌ شیخ انصاری 8. حاشیه بر مکاسب 9. حاشیه بر شواهد الربوبیه ملاصدرا 10. رساله «قاعده ضـمانِ یـد‌» 11. بیاض، که حاوی اوراد و یادداشت‌های شـخصی شـیخ است 12- رساله پرسش و پاسـخ 13- رسـاله «تحریم مشروطیت» که‌ علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه خود را با حرکت مشروطه در آن بیان کرده است 14- رساله تحریم سفر حاجیان به مکه از طریق جبل 15- رساله فقهی منظوم «الدْررالتنظیم» که‌ آن‌ را در 20 سـالگی تالیف کرد.

درباره افکار و اندیشه‌های این عالم شیعه، آثار و تالیفات متعددی به رشته تحریر درآمده‌ است. همزمان با فرا رسیدن دوم ذی‌الحجه، سالروز ولادت شیخ فضل‌الله نوری، خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اطلاعات کتابشناسی آثاری را که در یک دهه اخیر (1388-1398) پیرامون وی منتشر شده‌ است، در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهد.

بر اساس گزارش اطلاعات کتابشناسی موسسه خانه کتاب، 18 عنوان کتاب در مورد شیخ فضل‌الله نوری، در یک دهه اخیر (1388-98) به چاپ رسیده‌ است که 8 عنوان آن چاپ نخست بوده‌اند و 10 عنوان نیز اقبال تجدید چاپ را پیدا کرده است.

در زیر اطلاعات کتابشناسی برخی آثار منتشر شده در یک‌ دهه اخیر پیرامون شیخ فضل‌الله نوری در اختیار علاقمندان و محققان قرار می‌گیرد.

بررسی افکار و اندیشه‌های علمای پیشرو مشروطیت با تکیه بر نظرات آخوند خراسانی و شیخ‌ فضل‌الله نوری
نویسنده: زهراعلیزاده‌ جدا؛ احسان قدمی، فرهیختگان دانشگاه، 100 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ 1 سال 1398.

سه مکتوب درباره تاریخ ایران: 1، جنبش‌های ایرانی در نخستین سده‌های اسلامی 2، گزارشی از جنبش یعقوب 3، اندیشه‌های شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: مجید کریمی، آرون، 124 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1398.

شیخ شهید: در شناخت زندگی، زمانه و اندیشه‌های مشروعه‌خواه بزرگ، شهید حاج شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: اندیشکده برهان، دیدمان، 96 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1398.

شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: علی‌اصغر سلیمانی، والتین، 112 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1396.

بازخوانی روزنامه شیخ فضل‌الله ‌نوری
به‌اهتمام: ستار شهوازی‌بختیاری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 288 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ 2 سال 1395.

تنهای شکیبا: احوال، افکار و آثار شیخ فضل‌الله نوری (م1327ق)
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه کتاب‌شناسی شیعه، 920 صفحه، وزیری (سلفون)، چاپ 1 سال 1394.

شیخ فضل‌الله نوری و مشروطیت (رویارویی دو اندیشه)
نویسنده: مهدی انصاری، موسسه‌ انتشارات‌ امیرکبیر، 464 صفحه، وزیری (شومیز)، چاپ 5 سال 1392.

مشروطه شرعی و مشروعه شرطی: بازخوانی نظریات میرزای نائینی و شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: گروه پژوهشگران، طرح فردا، 120 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 5 سال 1392.

کارنامه شیخ فضل‌الله نوری (پرسشها و پاسخها)
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 200 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1392.

دیده‌بان، بیدار!: دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 236 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1392.

ستاره‌ای بر دار: نگاهی به زندگی شهید شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: عباس آقایی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 78 صفحه، پالتویی (شومیز)، چاپ 2 سال 1391.

آخرین آواز قو! (بازکاوی شخصیت و عملکرد شیخ فضل‌الله نوری) بر اساس ‌"آخرین برگ"‌ زندگی او، و "‌فرجام"‌ مشروطه
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 184 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1391.

سر دار: گزارشی تحلیلی از بر دار رفتن آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری در نهضت مشروطه
نویسنده: تندر کیا، موسسه انتشارات کتاب نشر، 104 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1391.

شیخ فضل‌الله نوری و مکتب تاریخ‌نگاری مشروطه
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 342 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1391.

کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل‌الله نوری: فروش مدرسه چال به بانک استقراضی، رشوه‌گیری از شاه و امین‌السلطان و...
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 324 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1391.

اندیشه سبز، زندگی سرخ: زمان و زندگی شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: علی ابوالحسنی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 184 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 4 سال 1391.

اندیشه‌ی سیاسی شیخ فضل‌الله نوری
نویسنده: علی‌محمد صالحی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 284 صفحه، رقعی (شومیز)، چاپ 1 سال 1388.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...