زندگینامه بانو امین اصفهانی با قلم یحیی آریا بخشایش در قالب «شخصیت‌های مانا» منتشر شد.

 بانو امین اصفهانی  یحیی آریا بخشایش

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، این کتاب شرح زندگی بانوی مجتهده نصرت بیگم امین اصفهانی است که به سبب قرار گرفتن در میان دو سده اخیر، بین دو گونه زندگی و طرز تفکر سنتی و متجدد رابطه مستقیمی برقرار کرده است.

رابطه‌ای که یک سوی آن تفکرات بازدارنده شدید اجتماعی قرار دارد؛ با ابزار و آلاتی که زنان را از فراگیری علوم و فنون بازمی‌داشت؛ و در سوی دیگر آن دوره‌ای جا گرفته است که علم‌آموزی و دانش‌اندوزی برای همگان، از جمله زنان و دختران نه تنها آزاد، بلکه واجب و اجباری شمرده می‌شد.

زندگی بانو امین نمونه عملی از زندگی زن مسلمان ایرانی است که در راه کسب علم و دانش به سختی کوشیده است. به ویژه آنکه در این کوشش دستورات قرآن وسیره عملی ائمه معصوم(ع) را مبنای فکری و کاری خود قرار داده است؛ از میان حوزه‌های گوناگون علم، علوم دینی را برگزید و در سایه مجاهدت‌های فراوانش به درجه اجتهاد رسید.

بانو امین، به عنوان یک زن، در مسیری گام نهاد که پیش از او، عمدتاً از آنِ مردان بود. برخلاف تعدد آثاری که درباره بانو امین چاپ و نشر یافته، زندگی و زمانه وی همچنان ناشناخته باقی مانده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...