«زندگی و آثار و فعالیت های خواجه غلام‌­الثّقلین» با عنوان «روزنامچه سیاحت» منتشر شد.

زندگی و آثار و فعالیت های خواجه غلام‌­الثّقلین روزنامچه سیاحت

به گزارش کتاب نیوز، این کتاب شرح سفر نویسنده از هندوستان به کشورهای مختلف است. بخش اول به «زندگی، آثار و فعّالیت­‌های خواجه غلام‌­الثّقلین» می‌پردازد و بخش دوم با عنوان «متن روزنامچه‌ی سیاحت» جزئیات سفر به عراق، ایران، باکو، دمشق، مدینه و قاهره و در نهایت بازگشت به هندوستان را شرح می‌دهد.

نویسنده در صفحه‌ی اول روزنامچه‌ی سیاحت، دلیل سفرش را «زیارت عتبات عالیه و خدمت به عالَم اسلام» دانسته و در دیدارهای مختلف با شخصیّت‌های مختلف، عبارت «خدمت به عالم اسلام» را همواره متذکر شده است. او در این نوشته، هدف خود از سفر را مسائلی چون اصلاح جامعه‌ی مسلمین و پیشرفت مسلمانان، ترویج علوم جدید؛ اصلاح فرهنگ قومی مسلمان‌ها؛ اصلاح اخلاق و نظم امور؛ اتّحاد علمای نجف و کربلا و همراه‌کردن افراد روشنفکر با علمای عتبات اعلام می‌کند و دغدغه خود را درباره تأسیس انجمنی در راستای فرهنگ و تعالی اخلاق و مهیّاساختن کار برای بیکاران و رفع نفاق عنوان می‌کند.

خواجه غلام‌الثقلین (۱۳۳۳-۱۲۸۹ ه.ق) دانش‌آموخته «دانشگاه اسلامی علیگر» و اندیشمند برجسته اسلامی در هندوستان بود. این کتاب، یادداشت‌های ژرف‌بینانه روزانه سفر اوست که در سال ۱۳۲۹ ه.ق از پانی‌پت راهی عراق و ایران شد، چون در ایران مشروطه و پارلمان برپا شده بود و او ایران را بهترین کشور برای پیاده‌کردن اسلام راستین می‌دانست. در عراق با مجتهدان و در ایران با نایب‌السلطنه، ستارخان و نمایندگان مجلس دیدار و گفتگو نمود. نابسامانی و آشفتگی‌ها با دلسردی او را به ترک ایران مجبور کرد. سپس از راه قسطنطنیه، بیروت، دمشق، به زیارت مدینه منوره رفت و از راه یافا، قاهره و بندر سعید، به هندوستان برگشت.

این کتاب که توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات اسلامی منتشر شده توسط  لیلا عبدی خجسته ترجمه شده است و در 531 صفحه با قیمت 60 هزار تومان در کتابفروشی ها به علاقمندان ارائه می شود.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...