مجموعه‌ای از داستان‌های لئو تولستوی با عنوان «تمشک» با ترجمه‌ی علیرضا جباری منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این مجموعه شامل 30 داستان این داستان‌نویس روس است که جباری آن‌ها را از چند اثر او جمع‌آوری کرده و عنوان «تمشک» را برای آن برگزیده است.

این کتاب به تازگی از سوی نشر افکار منتشر شده است.

تولستوی در طول دوران حیات ادبی‌اش، چندین رمان، اثر فلسفی،‌ نمایش‌نامه و داستان کوتاه نوشت. از آثار معروف او به «تمشک»، «قزاق‌ها»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «ارباب و نوکر» می‌توان اشاره کرد.

از سوی دیگر، جباری ترجمه‌ی مجموعه‌ی داستان «زمستان در جولای» دوریس لسینگ را به پایان رسانده و برای انتشار به نشر یادشده سپرده است.

این مجموعه که ممکن است با نام دیگری منتشر شود، داستان‌های کوتاه این نویسنده‌ی انگلیسی برنده‌ی نوبل ادبیات را دربر می‌گیرد، که جباری آن‌ها را گردآوری کرده است.

رمان «سرود سلیمان» نوشته‌ی تونی موریسون با ترجمه‌ی او نیز چندی پیش منتشر شد. این اثر که تم اصلی‌اش موضوعات نژادی آمریکاست، به گفته‌ی مترجم، حدود دو سال در انتظار دریافت مجوز نشر بوده، که چند ماه پیش با اعمال اصلاحیه‌هایی، مجوز انتشار گرفته و به تازگی از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

جباری که پیش‌تر، «آبی‌ترین چشم» را از موریسون ترجمه کرده است، می‌گوید، «سرود سلیمان» در مقایسه با این اثر، رمانس بیش‌تری دارد.

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...