کتاب «چون دختر بودم» نوشته‌ی محمدرضا آذرصفا توسط انتشارات نسل روشن منتشر شد.

چون دختر بودم محمدرضا آذرصفا

به گزارش کتاب نیوز، «چون دختر بودم» داستان زندگی دختری را به تصویر می‌کشد که در خانواده‌ای مردسالار به دنیا می‌آید و بخاطر جنسیتش مورد بی مهری خانواده قرار می گیرد و از این رو زندگی سختی را می‌گذراند تا اینکه تصمیم می‌گیرد تغییری در زندگی‌اش ایجاد کند...

در بخشی از این کتاب آمده است:

تمام سرگذشت سیاه و پرمخاطره ام فقط به این خاطر بود که در خانواده ای به دنیا آمدم که از دختر متنفر بودند و دختر نمی خواستند‌؛ دختر برایشان مايه‌ی ننگ و بدبختی و پسر مايه‌ی برکت و خوشبختی بود...
چطور می‌تونم ضرباتی که به روح و روانم وارد کردند رو ببخشم؛ چون دختر بودم باید تمام حروف های زور و غیرمنطقی رو قبول می‌کردم، مورد اهانت قرار می‌گرفتم، بی عدالتی رو تحمل می‌کردم، اما در این مدت که از خانواده‌ام دور شدم، با آرامش زندگی می‌کنم و درسم رو می‌خونم. تو هیچ چیزی از زندگی‌ام نمی دونی. مگه میشه مادری با تنها دخترش این‌طور رفتار کنه؟! اگر قرار باشه روزی من هم با دخترم این‌طور رفتار کنم امیدوارم هیچ وقت مادر نشم. مادر یعنی محبت، مهربانی، گذشت...

«چون دختر بودم» نوشته‌ی محمدرضا آذرصفا در 84 صفحه و با قیمت 35هزار تومان توسط انتشارات نسل روشن منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...