رمان «ردپای هیچکس» نوشته علیرضا برازنده نژاد از سوی نشر کتابسرای تندیس منتشر شد.

ردپای هیچکس» نوشته علیرضا برازنده نژاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، «ردپای هیچکس» روایت سرگشتی انسان ها در زمانه معاصر است. در حقیقت ردپای هیچکس مواجهه هرروزه ما با مشکلات زندگی است که اگرچه دائما درباره اش می بینیم و می شنویم اما کمتر درباره اش می خوانیم و این قصه به عبارتی ثبت احوال زمانه امروز ما به ویژه در کلان شهر تهران است.

ردپای هیچکس تریلری هیجان انگیز است که بخش عمده آن در ماشین‌ها و خیابان‌ها می‌گذرد و درام اصلی‌اش در لابلای خطوط داستانی متعدد جریان دارد.

نگاهی به پشت جلد کتاب بسیاری از موضوعاتی که این کتاب به دنبال صحبت از آنان است را برجسته می‌سازد: لحظه‌ای که ویلیام شکسپیر به آسمان مه‌آلود لندن نگریست و نوشـت: بودن یا نبودن، شاید روزی از روزهای ایران را می‌دید. شاید شهری به‌نام تهران را به جا می‌آورد.

روزهای دوگانگی؛ رفتن یا نرفتن، جای خیلی‌ها خالی‌ست و حواس‌مان نیست. تهی شده‌ایم. آدمها اغلب خواهر و برادر ندارند. مجرد مانده‌اند. کسی سراغ کسی را نمی‌گیرد. شغل‌های بسیاری بی‌صاحب شده‌اند. عده‌ای با خیال راحت کوچ می‌کنند به کشوری دیگر و عده‌ای همین‌جا میمانند؛ بی‌خیال، راحت.

هر دو گروه در آرزوی اقامتگاهی دائم و یا شاید بهترین تدفین‌گاه هستند، پیکرهایی بی‌روح، توخالی؛ ارواح‌شان در کالبد پرنده‌های مهاجر، بستری متراکم از ابرهای سیاه و سفید را سیر می‌کنند. می‌روند و می‌آیند؛ یک‌جا نمی‌مانند. قرن‌ها پیش «هیچکس» نبود تا رمزگشایی کند از جمله‌ی دیگری که ویلیام شکسپیر نوشت: این خنجری است که من از قبل می‌بینم...

صحبت از تنهایی آدم‌ها، نقش پررنگ شبکه‌های اجتماعی و دوستی‌هایی که در فضای مجازی ایجاد می‌شوند و اگرچه در فضای مجازی شکل می‌گیرند اما می‌توانند پیامدهای کاملا واقعی و هراسناکی داشته باشند، قصه هرروزه مهاجرت و کوچ دوستان، آشنایان و کسانی که می‌شناسیم و خالی شدن زندگی آدم ها از سرمایه‌های اجتماعی‌شان (هم برای آنها که می‌روند و هم برای آنها که می‌مانند)، خانواده‌های هسته‌ای و زندگی‌های متاهلی که ردپای خیانت در لابلای آنها توی ذوق می‌زند و... از جمله موضوعاتی است که ردپای هیچکس در مقام یک رمان ایرانی روی آنان دست می‌گذارد.

ردپای هیچکس سومین اثر علیرضا برازنده نژاد به عنوان نویسنده است؛ او تاکنون رمان‌های آدمک باز، دختری که صورتش را جا گذاشت را در مقام مولف منتشر کرده است. آثاری چون نشتی، طرح، خاطرات یک قاتل و داستان‌های دیگر نیز با ترجمه او به بازار کتاب ارائه شده‌اند.

ردپای هیچکس در ۲۵۶ صفحه و با قیمت 75هزار تومان توسط کتابسرای تندیس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...