رمان پلیسی احمد بیگدلی در انتظار کسب مجوز نشر است. او همچنین یک مجموعه‌ی داستان و دو رمان را آماده‌ی چاپ دارد.

به گزارش ایسنا، «بی‌تردید سه‌شنبه بود» عنوان رمان بیگدلی در ژانر پلیسی است که به گفته‌ی او، هشت ماه است از سوی نشر علمی برای کسب مجوز نشر ارائه شده است.

بیگدلی این رمان را شخصیت‌محور دانست و گفت: این رمان اولین تجربه‌ی من در ژانر پلیسی است و احساس می‌کنم با موفقیت از این تجربه بیرون آمده‌ام.

این نویسنده همچنین گفت: طولانی شدن انتظار کتاب‌هایم برای گرفتن مجوز برای من طبیعی است؛ زیرا درباره‌ی مجموعه‌ی «آنای باغ سیب» هم بعد از 30 ماه که در انتظار مجوز بود، به دو تا سه جمله ایراد گرفتند و «آوای نهنگ» هم بعد از 39 ماه مجوز گرفت، بدون این‌که مشکلی داشته باشد.

بیگدلی سپس به آماده‌ی چاپ بودن مجموعه‌ی داستانی با عنوان «کتاب اشباح» اشاره کرد و گفت: این مجموعه‌ شامل 13 داستان است که در مایه‌های داستان خیال‌انگیز است و در آن وقایعی اتفاق می‌افتد که با منطق جور درنمی‌آید. او داستان‌های این مجموعه را به هم وابسته خواند و گفت: نمی‌دانم می‌شود اسم آن را گذاشت مجموعه‌ی داستان‌ پیوسته یا خیر.

بیگدلی دیگر کتاب آماده‌ی چاپش، «گنجشک‌ها در حیاط»، را هم رمانی شخصیت‌محور دانست که در آن روزگار تلخ بیماری یک نویسنده در بیمارستان روایت می‌شود که او در بیمارستان، یک داستان بسیار قدیمی را به زبان معاصر نقل کند.

او افزود: «گنجشک‌ها در حیاط» از امتزاج دو داستان به وجود آمده است؛ یک داستان که در زمان حال رخ می‌دهد و دیگری افسانه است و در گذشته روایت می‌شود.
این داستان‌نویس همچنین اذعان کرد که اکنون در حال نوشتن یک مجموعه‌ی داستان با عنوان «کتاب اندوه» است و اکنون در میانه‌ی آن است و به پایان نرسیده است.

بیگدلی گفت، کتاب‌های آماده‌ی چاپش را هنوز برای چاپ به جایی نسپرده است و دوست دارد آن‌ها را به ناشرانی بدهد که شهامت به خرج دادند و اولین کتاب‌های او را در حالی‌که او را نمی‌شناختند، چاپ کردند؛ نشرهایی مانند نشر چشمه، خجسته و آگه.

احمد بیگدلی متولد سال 1324 در اهواز است که رمان «اندکی سایه»‌اش در سال 1385 برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و همچنین برنده‌ی ششمین دوره‌ی جایزه‌ی کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور شد.

«زمانی برای پنهان شدن»، «شبی بیرون از خانه»، «من ویران شدم»، «آنای باغ سیب» و «آوای نهنگ» از دیگر آثار منتشرشده‌ی بیگدلی هستند.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...