به گفته یک پژوهشگر کوبایی، هزاران نامه به جای مانده از ارنست همینگوی ، با تبیین جزییات صمیمانه‌ای از زندگی او، نور تازه‌ای برشخصیت این نویسنده تابانده است.

به گزارش ایبنا؛ به نقل از خبرگزاری فرانسه، روز چهارشنبه «روزالبا دیاز» پژوهشگر کوبایی در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کرد جزییات خصوصی و صمیمانه موجود در این نامه‌ها، نشان می‌دهد تصویری که از همینگوی به عنوان مردی خشن وجود دارد، تا چه حد نادرست است.
 
«دیاز» که بیش از 3000 صفحه از مکاتبات منتشر نشده همینگوی را در اینترنت منتشر کرده، سرپرست موزه‌ای است که در خانه‌ همینگوی برپا شده است.
 
دیاز درباره نویسنده محبوب خود می‌گوید: «او می‌خواست در کوبا و در انزوا زندگی کند، اما عملا شکست خورد.»

مدیر این موزه نیز در این باره گفته است: «اسکن و ثبت رایانه‌ای این مدارک به  محققان امکان می‌دهد به اسناد جدیدی از همینگوی دسترسی یابند.»

ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل و نویسنده آثاری چون «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟» و «وداع با اسلحه» در سال 1940 به کوبا نقل مکان کرد و تا سال 1960 در آنجا به سر برد. در همین جا بود که او رمان «پیرمرد و دریا» را نوشت و سال 1954 جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد.

او یکی از علاقه‌مندان رستوران‌ها و کافه‌های هاوانا بود و هنوز هم این مکان‌ها برای توریست‌ها یادآور خاطره اوست.
 
خانه کوبا پس از خودکشی نویسنده در سال 1961 از سوی دولت کوبا مصادره شد؛ اما از سال 2003 پس از امضای توافقنامه‌ای بین مقامات آمریکا و کوبا، بررسی آثار و مستندات بی‌شمار به جای مانده از همینگوی در این خانه آغاز شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...