یاسر نوروزی | شهروند


شاید در دهه‌های آینده به جای فتوشاپ با ابزاری به نام ژنوشاپ مواجه باشید! یعنی مقابل ویراستاران انسان بنشینید و رنگ چشم، قد، وزن، حساسیت و حتی میزان هوش فرزندان‌تان را انتخاب کنید! این ایده البته به‌شدت ما را به سمت آثار علمی-تخیلی می‌برد، اما کتاب «کدشکن» [The Code Breaker] رمانی علمی-تخیلی نیست. این کتاب نوشته والتر آیزاکسون [Walter Isaacson] با ترجمه رضا محمدحسن، به روایت کشف عرصه‌ای نو در دانش می‌پردازد؛ آغاز ویرایش ژنتیکی انسان. ماجرا از زندگی واقعی جنیفر دودنا [Jennifer Doudna] برنده جایزه نوبل شیمی سال 2020، آغاز می‌شود و در خلال مباحث، سراغ ایده‌های او در زمینه کشف «کریپسر» می‌رود؛ ساز و کاری در طبیعت که می‌تواند ژن‌ها و توالی‌های DNA را ویرایش کند. این کتاب به‌تازگی از سوی انتشارات «مازیار»‌ چاپ شده و به همین مناسبت گفت‌وگویی با مترجم آن انجام دادیم.

کدشکن» [The Code Breaker]والتر آیزاکسون [ جنیفر دودنا، ویرایش زنوم و آینده نوع بشر Walter Isaacson

متولد چه سالی هستید؟ کجا؟

متولد سال ۱۳۶۸ در شهر تهران هستم.

چه رشته‌ای خوانده‌اید؟

مدرک تحصیلی من کارشناسی ‌ارشد در رشته بیوتکنولوژی کشاورزی است.

چطور شد به سمت ترجمه رفتید؟

از نوجوانی به نویسندگی و مترجمی علاقه داشتم. در عین حال بسیار تلاش کردم زبان انگلیسی یاد بگیرم. همچنین به دلیل علاقه‌ای که به زبان و ادبیات فارسی داشتم، بسیار مطالعه می‌کردم. محمود دولت‌آبادی و بزرگ علوی از نویسنده‌های محبوب من در آن دوران بودند. سال 95 توانستم با کمک یکی از آشنایان در دو دوره مترجمی مقدماتی و پیشرفته بین‌المللی شرکت کنم. اولین تجربه حرفه‌ای من در ترجمه همین کتاب «کدشکن» بود.

کتاب «کدشکن» پیشنهاد ناشر بود یا خودتان؟

من برای انتشارات «مازیار»، رزومه و نمونه ترجمه‌ای از این کتاب را فرستادم. اما در عین حال آمادگی داشتم که اگر تمایل به چاپ این کتاب نداشتند، پیشنهاد ناشر را قبول کنم. خوشبختانه همان نمونه ترجمه و موضوع کتاب مورد توجه‌شان قرار گرفت و قرارداد مترجمی منعقد شد.

در کتاب‌های این‌چنین، ترجمه روان و صحیح بسیار مهم است، چراکه با وجود اصطلاحات علمی، اگر اشتباهی وجود داشته باشد، ناگهان کل مفهوم یک فصل حتی ممکن است از بین برود. چطور به این ترجمه خوب رسیدید و ویراستار چطور عمل کرد؟

باید بگویم نویسنده کتاب، والتر آیزاکسون، از روزنامه‌نگاران چیره‌دست و خوش‌قلم است. خود همین صاحب‌قلم بودن نویسنده می‌تواند در روند ترجمه بسیار کمک کند، چراکه مترجم می‌تواند متن روان و سلیسی ارائه بدهد. با همه اینها چون خود من همیشه دغدغه نشر و ساده‌سازی علم برای عموم را دارم، بسیار تلاش کردم که تا جای ممکن، مفاهیم باز شوند. گاهی هم اگر نیاز بود مفاهیم را در پانویس‌ توضیح می‌دادم تا به درک بهتر مخاطب از متن کمک کند. ناگفته نماند که با این همه، ویراستار نشر «مازیار» هم بسیار حرفه‌ای بودند و نگاه تیزبین و ظریفی داشتند. دو، سه بار متن بین من و ایشان رفت‌وآمد داشت تا به متن نهایی رسیدیم.

جنیفر دودنا [Jennifer Doudna] برنده جایزه نوبل شیمی

اما برسیم به ایده جذاب این کتاب. اول درباره والتر آیزاکسون، نویسنده کتاب، بگویید. چه کتاب‌هایی دارد؟ از چه شهرتی برخوردار است؟ نقدهای منتقدان درباره آثارش چیست و کتاب «کدشکن» بین آثارش چه جایگاهی دارد؟

همان‌طور که گفتم جناب والتر آیزاکسون یکی از روزنامه‌نگاران کارکشته و بسیار ماهر در سطح بین‌المللی است. در بسیاری از نشریات معروف به‌ویژه نشریه تایمز فعالیت داشته است. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های خبرنگاری‌شان هم پوشش خبری روند پروژه ژنوم انسان بوده که در واقع به توالی‌یابی و شناسایی تمام ژن‌های «دی‌ان‌ای» انسان انجامید. همچنین، سردبیری «سی‌ان‌ان» از موارد قابل‌ توجه در سابقه روزنامه‌نگاری ایشان است. البته به جز روزنامه‌نگاری، ایشان استاد تاریخ در دانشگاه تولِین است. به‌علاوه، کتاب‌های بسیاری پیش از کدشکن، درباره استیو جابز، لئوناردو داوینچی، آلبرت انیشتن، بنجامین فرانکلین و بسیاری از مشاهیر آمریکایی به رشته تحریر درآورده که اغلب این آثار، از پرفروش‌های آمازون در سطح جهانی بوده‌اند. چنانکه در اخبار دنبال می‌کردم، گویا در حال حاضر هم مشغول نوشتن کتابی درباره ایلان ماسک است.

اما تفاوتی که «کدشکن» با بقیه کتاب‌های آیزاکسون دارد، در این است که تا به حال ایشان درباره هیچ زیست‌شناسی دست به قلم نبرده بود. متاسفانه کتاب‌هایی از این قبیل، حتی در خارج از کشور هم در اقلیت‌اند و عمدتا توسط خود دانشمندان این حوزه یا اخلاف و نوادگان‌شان تحریر شده‌اند. اینکه یک روزنامه‌نگار در حد و اندازه آیزاکسون دست به چنین کاری زده، بسیار ارزشمند است. در واقع اینکه یک نفر که هیچ سررشته‌ای از زیست‌شناسی ندارد، همت کند این مفاهیم را یاد بگیرد و به ساده‌ترین شکل توضیح بدهد، بسیار ارزنده است. چون معمولا آثاری که گفتم، بعد از مرگ دانشمندان منتشر می‌شوند، اما «کدشکن» در زمان حیات خانم دودنا نگاشته و منتشر شد.

کمی درباره «کدشکن» برای مخاطبان بگو. چرا «کدشکن»؟ این اسم از چه پیش‌زمینه و تحقیقاتی بیرون می‌آید؟

«کدشکن» در واقع ترجمه خود عنوان اصلی کتاب است و اشاره به کدهای ژنتیکی موجودات زنده دارد. سال‌ها پیش زیست‌شناسان متوجه شدند صفات و ویژگی‌های هر موجود زنده در هسته و مرکز هر یک از سلول‌های همان موجود زنده روی مولکول طویلی به نام «دی‌ان‌ای» که مخفف اسم شیمیایی این مولکول است، کدگذاری شده. سیستم «کریسپر» که توسط خانم دودنا کشف و تبدیل به یک ابزار و فناوری شد که برای ایشان جایزه نوبل سال ۲۰۲۰ را به همراه داشت، در واقع سیستم دفاعی باکتری‌ها در برابر ویروس‌های مهاجمی است که به‌طور خاص باکتری‌ها را آلوده می‌کنند. این سیستم در باکتری، «دی‌ان‌ای» ویروس مهاجم را شناسایی و تخریب می‌کند. خانم دودنا و همکارانش دریافتند که اگر این سیستم را به صورت هدایت‌شده به کار ببرند، می‌توانند بسیاری از نواقص و بیماری‌های ژنتیکی را که در واقع بر اثر تغییر کدهای ژنتیکی رخ می‌دهد، اصلاح کنند و باعث پایان رنج و درد و درمان آن بیماری‌ها شوند. والتر آیزاکسون این اصلاح کد‌های ژنتیکی در این قبیل بیماری‌ها را توسط خانم دودنا و فناوری کریسپر به «کدشکن بودن ایشان» تعبیر کرده است.

من همان ابتدای کتاب راستش به فکر ایده حیرت‌انگیز تغییرات ژنتیک رفتم. آیا تغییر رنگ چشم، قد، هوش و … در حال حاضر روی انسان‌ها انجام شده یا صرفا در حد ایده‌هایی برای آینده است؟

خیر، در حد ایده است. تاکنون هم کاری انجام نشده. دلیلش هم این است که هرگونه تغییرات ژنتیکی در انسان نه از لحاظ عملی چندان کار سهل و ساده‌ای است و نه به لحاظ قوانین بین‌المللی ممکن. هر نوع مطالعه‌ای روی انسان و حتی حیوانات باید از کمیته‌های اخلاق زیستی هر کشور مجوز بگیرد. این کمیته‌ها هم بر اساس قوانین و پروتکل‌های به‌شدت سختگیرانه بین‌المللی عمل می‌کنند. این سختگیری‌ها برای ایجاد تغییرات ژنتیکی صد چندان است. در این زمینه لازم است توجه‌تان را به عاقبت دانشمندی به نام هو جینکویی جلب کنم که در چین از حدودی که کمیته‌های اخلاق زیستی تعیین کرده بود، فراتر رفت و از فناوری کریسپر برای ایجاد تغییر ژنتیکی و ایجاد مقاومت در برابر ایدز استفاده کرد. این اقدام به‌شدت توسط تمام دانشمندان مورد نکوهش قرار گرفت و دادگاه‌های چین او را به تحمل سه سال حبس و انفصال از فعالیت‌های آزمایشگاهی و پرداخت جزای نقدی هنگفتی محکوم کرند. البته اگر فناوری کریسپر برای درمان بیماری‌های ژنتیکی و تحت تدابیر و قوانین بین‌المللی انجام شود، مشکلی برای کسی پیش نخواهد آمد. به‌عنوان مثال، تلاش‌هایی برای درمان بیماری‌هایی مثل کم‌خونی داسی‌شکل و دیستروفی عضلانی دوشن به کمک کریسپر انجام شده که نتایج موفقیت‌آمیزی داشته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...