کتاب «میناگران» را زمانی که به یکی از جزایر دورافتاده جنوب ایران پناه برده بودم، در دست گرفتم. آن روزها، در میان انزوا و سکوت بی‌کران دریا، این کتاب همچون نوری شگفت‌انگیز در دل تاریکی‌ها برایم درخشید. با هر ورق که می‌زدم، به دنیای متفاوتی گام می‌نهادیم، دنیایی که حقیقت و رویا در آغوش یکدیگر در هم می‌آمیختند و معنا و آرامش را در عمق عشق و شور می‌یافتم. در کنار امواج نرم و آرام دریا، کلمات کتاب همچون مرهمی بر دل آشفته‌ام بود، هر کلمه بیشتر مرا به دنیای معنوی مولانا شیخ ناظم حقانی نزدیک می‌کرد. این سفر درونی، برایم همچون پناهی بود که در میان طوفان‌های زندگی به آن نیاز داشتم؛ پناهی که در آن توانستم به پرسش‌های درونم پاسخ دهم و در جستجوی خود، آرامشی گمشده بیابم.

خلاصه کتاب میناگران»، اثر عطاالله مهاجرانی

کتاب «میناگران»، اثر عطاالله مهاجرانی، داستانی است که روایتگر چهل روز اقامت نویسنده در لفکه و زندگی در کنار مولانا شیخ ناظم حقانی است. شیخ ناظم، مرشد یکی از شعب طریقت نقشبندیه، در سال ۱۹۲۲ میلادی در شهر لارناکای قبرس متولد شد. طبق گفته تذکره‌ها، او از نسل شیخ عبدالقادر گیلانی از سمت پدری و از نسل مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی از سمت مادری بود. شیخ ناظم در جوانی به استانبول رفت و ابتدا مهندسی شیمی را در دانشگاه استانبول آغاز کرد، اما زودتر از آنچه که فکر می‌کرد جذابیتی برایش نداشت و به تحصیل در رشته‌های ادبیات عرب و فقه اسلامی روی آورد. همانند بسیاری از بزرگان صوفیه، پس از تحصیل علوم، به طلب و جستجوی حقیقت پرداخت و در خدمت شیخ سلیمان ارزرومی درآمد. از طریق او وارد سلسله نقشبندیه شد و در سوریه، در شهرهای حماة، حلب و حمص به تحصیل علوم دینی ادامه داد. در حمص، فقه حنفی را فرا گرفت و از علمای آنجا اجازه روایت دریافت کرد.

در جریان جنگ جهانی دوم، شیخ ناظم مجبور به ترک حمص شد و به دمشق رفت. در دمشق، از شیخ عبدالله فائزی داغستانی مطلع گردید و به خدمت او درآمد. پس از مدتی، شیخ عبدالله او را شیخ مجاز خود قرار داد و پس از رحلت او، شیخ ناظم جانشین وی شد. در دوران زندگی خود، شیخ ناظم مجاهدت‌هایی برای اسلام نیز داشت، از جمله زمانی که مصطفی کمال آتاتورک صدای اذان را در ترکیه ممنوع کرده بود، شیخ ناظم در قبرس اذان می‌گفت تا زمانی که در دوره عدنان مندریس، اذان گفتن مجدداً به رسمیت شناخته شد.

شیخ ناظم، یکی از رهبران برجسته مسلمانان در دنیا بود و حتی در سفری که پاپ بندیکت به قبرس داشت، در خیابان دیداری با او برقرار کرد. شخصیت‌هایی همچون پرویز مشرف، یوسف اسلام و شیخ حبیب علی جفری نیز با او مراوده داشتند.

طریقه نقشبندیه از جمله طرائق صوفیه در بین اهل سنت است. متاسفانه بسیاری از افراد در جامعه شیعه گمان می‌کنند که اهل سنت علاقه‌ای به مولاعلی(علیه‌السلام) و اهل بیت(علیهم‌السلام) ندارند، در حالی که این برداشت اشتباه است. شاید برخی از سلفیان و وهابی‌ها چنین تصوری داشته باشند، اما اکثریت اهل سنت، به‌ویژه اهل طریقت‌های صوفیانه مانند نقشبندیه، چشتیه، قادریه و شاذلیه، ارادت و محبت خاصی نسبت به امام علی (علیه‌السلام) و اهل بیت دارند. صوفیان اهل سنت نیز همچون دیگر طرائق صوفیه، به شاه مردان (علیه‌السلام) و پنج تن متوسل می‌شوند و در مجالس ذکر، با افتخار می‌گویند: «لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار».

کتاب «میناگران»، همان‌طور که روایتگر چهل روز زندگی معنوی نویسنده در کنار شیخ ناظم است، دنیای پر از عشق، شوق و شور را در برابر خواننده می‌گشاید. این اثر، داستانی است از جستجو و یافتن معنای زندگی در سایه‌ی سلوک معنوی و آموزه‌های مولانا شیخ ناظم حقانی که همچنان در دل‌ها باقی مانده است. اگر به عرفان و کتاب‌های معنوی علاقه‌مندید، «میناگران» با خاطرات معنوی خود، تجربه‌ای عمیق و دل‌انگیز برای شما خواهد بود.

کتاب «میناگران» توسط انتشارات امید ایرانیان در سال ۱۳۸۳ و در ۱۳۵ صفحه به زیور چاپ آراسته شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...