«سپیده فارسی»، کارگردان ایرانی مقیم فرانسه به عضویت هیات‌ داوران جشنواره‌ی لوکارنو درآمد.

به گزارش ایسنا، برگزارکنندگان شصت‌ودومین جشنواره‌ی لوکارنو، «سپیده فارسی» کارگردان ایرانی را به‌عنوان داور بخش «بهترین فیلم اول» انتخاب کردند.

به‌غیر از «فارسی»، همچنین «اسمرالدا کالابریا» از ایتالیا و «انریکو ریوریا» از مکزیک، برنده یوزپلنگ طلایی سال گذشته لوکارنو، داوران این بخش از جشنواره خواهند بود.
این کارگردان 44 ساله اولین فیلم بلند خود را بانام «خواب خاک» در سال 2003 ساخت و سه سال بعد دومین فیلم بلندش باعنوان «نگاه» را کارگردانی کرد که نامزد جایزه اول جشنواره روتردام در سال 2005 بود.
«فارسی» در سال 2007 با فیلم مستند «هرات» به جشنواره‌ی لوکارنو رفت و با این فیلم جایزه‌ی بهترین فیلم مستند را از جشنواره «Dei Popoli» فلورانس ایتالیا گرفت.

به گزارش سایت جشنواره‌ی لوکارنو، این کارگردان ایرانی در سال 2009 فیلم مستند «تهران بدون اجازه» را ساخته و جدیدترین فیلم بلندش باعنوان «زیر آب» را در مراحل پایانی ساخت دارد.
شصت‌ودومین جشنواره‌ی‌ لوکارنو درحالی از روز پنجم اوت با نمایش فیلم «500 روز تابستانی» آغاز خواهد شد که فیلم «مرزهای آبی» ساخته «بابک جلالی»، کارگردان ایرانی مقیم انگلیس امسال در بخش رقابتی حضور خواهد داشت.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...