به گزارش ایبنا، فیلم مستند «فرزانه فروتن ایران مدار ما» که پرتره و اتوبیوگرافی و نمایش آثار ایرج افشار یزدی، مورخ، محقق و ایران‌شناس برجسته‌ی معاصر است؛ در کتابخانه ملی اکران می‌شود.

این مستند به تهیه‌کنندگی و کارگردانی سید جواد میرهاشمی تولید شده است.

در این فیلم با مدت زمان  ۹۵ دقیقه‌، شخصیت‌های فاضل و سرشناسی همچون محمدرضا شفیعی کدکنی، عبدالله انوار، آيت‌الله سید مصطفی محقق داماد، ژاله آموزگار، آیدین آغداشلو، احمد اقتداری، ناصر تکمیل همایون، هوشنگ دولت آبادی، مجدالدین کیوانی، احمد گلبن، احسان نراقی، منوچهر ستوده، سید محمد محیط طباطبایی و ... از خاطرات و اثرات زنده یاد ایرج افشار سخن می گویند.

پیش‌تر و در مراسم گشایش نمایشگاه تاریخ محلی استان یزد از سردیسِ ایرج افشار با حضور اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و محمدعلی طالبی، استاندار یزد در حضور فرزند ایشان و رضا داوری اردکانی در موزه کتاب و میراث مستند ایران رونمایی شده بود.

فیلم مستند فرزانه فروتن ایران مدار ما، روز چهارشنبه ۱۳ شهریور ماه از ساعت ۱۳:۳۰ در سالن اجتماعات موزه کتاب و میراث مستند اکران خواهد شد. حضور و تماشای این فیلم برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...