مستند بلند «زیبا، لذیذ، مبتذل» یکی از مستندهای راه‌یافته به بخش مسابقه‌ی ملی هفدهمین جشنواره‌ی سینما حقیقت در مجموعه چهارسو اکران می‌شود.

زیبا، لذیذ، مبتذل

به گزارش کتاب نیوز؛ فیلم‌های راه‌یافته به بخش مسابقه‌ی ملی هفدهمین جشنواره‌ی سینما حقیقت اعلام شد. بر این اساس، مستند بلند «زیبا، لذیذ، مبتذل» به کارگردانی امیررضا جوادی در این بخش به رقابت خواهد پرداخت.

موضوع مستند زیبا، لذیذ، مبتذل، «بررسی امکان ارزش‌گذاری آثار موسیقایی» است که در قالب مصاحبه با چهره‌هایی شاخص در حوزه‌هایی همچون موسیقی، فلسفه، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و علوم اعصاب به تصویر در آمده است.

از جمله چهره‌های حاضر در این مستند می‌توان به حضور حسین علیزاده، کامبیز روشن‌روان، لوریس چکناواریان، نگار بوبان، کیاوش صاحب‌نسق، مانی جعفرزاده، آروین صداقت‌کیش، محمدسعید شریفیان، مصطفی ملکیان، مرتضی مردیها، ناصر فکوهی، آذرخش مکری و حسن عشایری اشاره کرد.

امیررضا جوادی، کارگردان این مستند، در گفت‌وگو با خبرنگار ما اظهار داشت: ساخت این مستند پنج سال به طول انجامیده و مهمترین چالش ما در این مسیر برقراری ارتباط با چهره‌های شناخته‌شده بویژه در موسیقی پاپ در داخل و خارج از ایران بود.

معضل سانسور دیگر موضوعی بود که کارگردان این مستند به آن اشاره کرد و از چهره‌هایی چون محسن نامجو و امیر تتلو نام برد که زیر تیغ سانسور رفتند.

مستند «زیبا، لذیذ، مبتذل» در دو سانس اختصاصی؛ در روزهای چهارشنبه 29 آذر 1402 (ساعت 13) و جمعه اول دی ماه 1402 (ساعت 21:30) در پردیس سینمایی چارسو به نمایش درخواهد آمد.

از دیگر عوامل این مستند می توان به: فاطمه وکیل، تهیه‌کننده؛ عمادالدین جوادی، دستیار کارگردان؛ ناصر فکور و آیدین پرهیزی، تدوین و هادی داوودی و سامان مختاری به عنوان فیلمبردار اشاره کرد.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...