مکاتبات "حبیب احمدزاده" با گروه های ضدجنگ آمریکایی در سی و هفتمین شماره ماهنامه سوره (ویژه سالگرد فاجعه سقوط هواپیمای ایرباس در خلیج فارس) به زودی منتشر می‌شود. 

شماره فروردین و اردیبهشت مجله سوره ویژه گروه های ضد جنگ آمریکایی که به ایران سفر کردند اختصاص دارد. در این شماره که مجموعه مکاتبات و کوشش‌های احمدزاده در ارتباط با این گروه‌ها آمده است، نقش تشکل‌های ضد جنگ آمریکایی در اطلاع‌رسانی این فاجعه انسانی و افشای حقیقت ماجرای سقوط ایرباس A300 در سال 1367 بررسی شده است.

در این شماره فعالیت‌هایی که این نویسنده ادبیات جنگ با گروه های فوق در طول 11 سال انجام داده، از نظر خواهد گذشت. از جمله آنها نامه‌نگاری احمدزاده با "ویل راجرز" - فرمانده ناو جنگی وینسنز - است که ایرباس ایران را بر فراز خلیج فارس هدف قرار داد و باعث شهادت 290 مسافر از جمله 62 کودک شد.

سوره در این شماره به تلاش‌های انسان دوستانه این داستان‌نویس و فیلم‌ساز ایرانی - که خود کاپیتان کشتی در سپاه پاسداران بوده است - پرداخته و حضور اعضایی از گروه‌های ضد جنگ آمریکایی در ایران و ملاقات آنها با خانواده‌های شهدای آن فاجعه را در سال‌های گذشته به تفصیل بیان کرده است.

به گزارش مهر، شماره 37 سوره در آستانه بیستمین سالگرد این فاجعه (12 تیر) همراه با تصاویر و اسناد مرتبط و متن مکاتبات کتبی و الکترونیکی حبیب احمدزاده در حدود 150 صفحه عرضه می‌شود. سوره با دبیری تحریریه علی شیرازی و همکاری حبیب احمدزاده، علی فتحعلی آشتیانی (مترجم) و سعید ناظمی منتشر خواهد شد.

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...