مجموعه داستان «مُرده خوار» نوشته سحر رفیع از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها رسید. این مجموعه شامل دوازده داستان است که در اغلب داستان‌ها رگه‌هایی از ژانر روان‌شناختی و کمی رئالیسم جادویی دیده می‌شود.

مرده خوار سحر رفیع

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، سحر رفیع که به تازگی مجموعه داستان «مُرده خوار» را از سوی نشر چشمه روانه بازار کتاب کرده است، درباره این کتاب به خبرنگار گفت: داستان‌های این کتاب معمولا در چارچوب یک فرم روایت می‌شود، به طوری‌که در برخی داستان‌ها، جملات شروع کننده عیناً همان جملات پایان داستان است. اما در بین این دو، به‌مرور اتفاقات و جزییاتی نمایان می‌شود که در نهایت جملات آخر داستان با شروع آن -در عین شباهت ظاهری کلمات- در ذهن خواننده تغییر شکل می‌دهند و مفهوم دیگری پیدا می‌کنند.

وی با بیان این‌که فضای اغلب داستان‌ها تلفیقی از واقعیت و ذهنیات شخصیت‌ اول داستان است، ادامه داد: شخصیتی که در اکثر داستان‌ها همزمان راوی مسیر هم است، فردی است که در چالش با اخلاق قرار می‌گیرد؛ آدمی معمولی که تقلا می‌کند زندگی کند اما با یک اتفاق شاید کوچک، کم‌کم وارد بحران‌هایی می‌شود که گاه ریشه در گذشته او دارد. بحران در ذهن شخصیت بزرگ‌ و پیچیده‌تر می‌شود، از واقعیت فاصله می‌گیرد و ناگهان شری او را در برمی‌گیرد؛ شری که دیگران نقش بیشتری از خود او در به وجود آمدنش داشته‌اند؛ دیگرانی در گذشته هر چند بسیار دور، که هیچ‌وقت دست از سر شخصیت داستان برنداشته و حالا یک جایی از زندگی، ذهن و روان او را گیر انداخته‌اند و من سعی کرده‌ام این تنگنا و فشار بر شخصیت را با فرم‌سازی در محتوای داستان‌ تقویت کنم.

رفیع در پاسخ به این پرسش که چگونه از ژانر برای روایت داستان استفاده کرده‌اید؟، توضیح داد: چون این مجموعه از چند داستان با روایت‌های متنوعی تشکیل شده، نمی‌توانم دقیق بگویم داستان‌ها در قواعد یک ژانر مشخص پیش می‌روند اما اگر به‌طور کلی به مجموعه نگاه کنیم، می‌شود گفت در بیشترشان رگه‌هایی از ژانر روان‌شناختی و کمی رئالیسم جادویی را می‌شود پیدا کرد. که خب در پیشبرد روایت داستان، ایجاد حس تعلیق، چگونه و چرایی افکار و رفتار راوی و تاثیرگذاری دیگر شخصیت‌های داستان‌ها که اغلب دور و چه‌بسا نامرئی هستند، کمک‌کننده بوده است.

تعدادی از داستان‌های مجموعه «مُرده خوار» پیش‌تر موفقیت‌ها و جوایزی همچون جایزه ادبی صادق هدایت را برای نویسنده‌شان به همراه داشته‌اند. رفیع با اشاره به تاثیر جوایز ادبی برای نگارش داستان‌های بعدی، گفت: نظر شخصی من این است که جوایز ادبی که از اعتبار مناسبی برخوردار باشند، علاوه براین‌که به شناخت بیشتر فضای ادبیات امروز جامعه کمک می‌کنند، به نوعی به اعتماد به نفس خود نویسنده هم کمک می‌کنند. این‌که نویسنده بفهمد داستان‌هایش چقدر می‌تواند خودش را از بین صدها و شاید هزار اثر دیگر بیرون بکشد و در چند مرحله در چشم داوران که اغلب خودشان نویسنده و منتقدان مطرحی هستند، جلب نظر کند و از صافی انتخابشان رد شود و در مرحله بعد مورد توجه مخاطبان بیشتری قرار بگیرد. مخصوصا در ابتدای راه باعث می‌شود خود نویسنده و هم دیگران مسیر او را جدی‌تر ببیند. اما خب کار را هم برای انتخاب‌های بعدی و مجموعه کردن داستان‌ها سخت‌تر می‌کند. چون به مرور باید خودت را از زیر سایه این بحث که «حالا یک یا چند داستان که جایزه گرفته، داری دلیل ندارد که نویسنده قابل قبولی باشی»، بیرون بکشی و نشان بدهی که تمام داستان‌ها (مثلا در همین کتاب مرده خوار که ۱۲ داستان دارد) در سطح و اندازه‌ای بوده‌اند که قابل چاپ شدن و خوانده شدن توسط مخاطبان زیادی باشند.

وی درباره بازه زمانی نگارش داستان‌های این مجموعه، گفت: چون این اولین کتاب چاپ شده از من است. داستان‌ها در بازه‌ زمانی پراکنده‌ای نوشته شده‌اند. به طور کلی می‌توانم بگویم بین بازه زمانی 1394 تا 1398‌ نوشته و پردازش شده‌اند.

مجموعه داستان «مُرده خوار» نوشته سحر رفیع، در 107 صفحه، به قیمت 34 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...