داستان تبعید و مهاجرت | آرمان ملی


مجموعه‌داستان «پناهندگان» [The refugees] کتاب دوم ویت تانگ ون [Viet Thanh Nguyen] است که موفقیت‌های چشمگیری را برای او به ارمغان آورد. از جمله جویس کرول اوتس درباره‌اش نوشت: «داستان مردمی که بین وطن ویران‌شده خود و کشور پررونقی که در آن پذیرفته شدند بلاتکلیف مانده‌اند... ویت تانگ ون یکی از بزرگ‌ترین وقایع‌نویسان آوارگی است... زیبا و غم‌انگیز... سبک روایی او که گزیده‌گو، دارای چارچوب مشخص و به دور از استعاره‌ها یا هرگونه آرایه نحوی است که در تک‌تک پاراگراف‌های کتاب «همدرد» به نمایش گذاشته شده بود، برای به تصویرکشیدن موقعیت‌های تجربی کاملا مناسب است... بینش مشترکی که تمام داستان‌های تانگ ون را فراگرفته ذهنیت شما را مثل خاکسترهای معلق در باد دگرگون می‌کند.»

پناهندگان» [The refugees] ویت تانگ ون [Viet Thanh Nguyen]

ویت تانگ ون در «پناهندگان» با همان نگاه روشنگرایانه کتاب «همدرد»، صدای مردمی را به گوش می‌رساند که بین دو جهان درمانده‌اند؛ کشوری که در آن پذیرفته شده‌اند و کشوری که در آن متولد شده‌اند. از زنی که شوهرش از زوال عقل رنج می‌برد و مدام او را با عشق سابقش اشتباه می‌گیرد گرفته تا دختری که در شهر هوشی‌مین زندگی می‌کند درحالی‌که خواهر ناتنی بزرگ‌ترش از آمریكا برمی‌گردد و ظاهرا به تمام آن چیزهایی که او هرگز نمی‌تواند داشته باشد دست یافته است، داستان‌های این کتاب همگی روایت‌های جذاب و پرکششی از رویاها و مشکلات آوارگی است. «پناهندگان» شکل دیگری از داستان‌سرایی است که یک صدای جدید در ادبیات آمریکا به زیبایی و با نگاهی موشکافانه‌ و مشاهده‌گر درباره آرزوهای کسانی که یک کشور را به مقصد کشور دیگری ترک می‌کنند؛ و وابستگی‌ها و میل رسیدن به خودشکوفایی که خود معرف زندگی ماست، نوشته است.

نظر به اقدام رئیس‌جهور، دونالد ترامپ، برای ممنوعیت ورود پناهندگان به آمریکا، داستان‌های آرام و به‌شدت تاثیرگذار کتاب «پناهندگان» درباره تجربه زندگی ویتنامی‌ها در کالیفرنیا، پادزهر قدرتمندی برای تمام هراس‌افکنی‌ها و دروغ‌ها است.

نکته قابل توجه اینجاست که ویت تانگ ون به داستان‌های هولناک مربوط به گذشته شخصیت‌های اصلی‌اش تکیه نمی‌کند. دو داستان نخست این مجموعه تصویری لحظه‌ای از ترس، خشونت و تخریب ارائه می‌دهد: داستان «زن سیاه‌چشم» در مورد حمله دزدان دریایی به قایق زهواردررفته‌ای است که شخصیت اصلی و خانواده‌اش با آن از اقیانوس آرام عبور کردند و این کار به قیمت جان برادرش تمام شد.

چنین خاطره‌هایی دال بر ترومای واقعی نیست. در «زن سیاه‌چشم» زندگی مرگوار شخصیت سایه‌نویس داستان با مرگ واقعی برادرش در تضاد است. ظهور شبح برادرش در خانه‌شان در کالیفرنیا درحالی‌که غرق در آب شور دریا است و بعد از چندین دهه شناکردن در اقیانوس برای یافتن او، الهامی با خود به همراه دارد. سوالی را که تمام زندگی آزارش می‌داد از او می‌پرسد: «چرا من زنده موندم و تو مردی؟» برادر پاسخ می‌دهد: «تو هم مردی. فقط خودت نمی‌دونی.»

در‌هم‌تنیدگی اندوه خاص آوارگی و تبعید نمونه‌هایی از رنج جهانی است: زنی که شوهرش را به خاطر پیشرفت بیماری زوال عقل از دست می‌دهد، هربار که او را با نام زن دیگری صدا می‌زند جراحت جدیدی بر جانش می‌نشیند یا مردی که طلاق زمینگیرش کرده و خیلی دیر فهمیده که از زندگی چه می‌خواهد. در این کتاب، داستان‌هایی هم وجود دارند که از سوی دیگر روایت می‌شوند. در داستان «آمریکایی‌ها»، پرسش‌هایی در باب تعلق و همدلی از طریق منشور یک خلبان بازنشسته آفریقایی-آمریکایی که به همراه همسر و دخترش به ویتنام رفته بررسی می‌شود. او بمب‌های زیادی را بر سر این کشور انداخته اما اولین‌باری است که روی خاکش پا می‌گذارد. مفاهیم اصالت و میهن در «سرزمین پدری»، آخرین داستان این مجموعه و یکی از بهترین‌هایش، درهم تنیده شده‌اند، این داستان دوگانگی ذاتی تجربه پناهندگی را از منظر تصمیم عجیب‌وغریب یک مرد برای دو دسته از فرزندانش بررسی می‌کند؛ - همسر اول سه فرزند بزرگ‌تر را به آمریکا برده تا زندگی جدیدی را آغاز کنند، دسته دوم فرزندان در خانه‌شان در شهر هوشی‌مین به همراه پدر و همسر دومش زندگی می‌کنند- هردو گروه نام‌های یکسانی دارند. هیچ مجموعه داستانی نتوانسته اینطور بجا و بهنگام به بررسی موشکافانه هویت انسانی، پیوندهای خانوادگی و عشق و فقدان بپردازد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...