چاپ دهم «طوطی» [Luisito (Luisito. Una storia d'amore)] نوشته سوزانا تامارو [Susanna Tamaro] با ترجمه بهمن فرزانه منتشر شد.

طوطی» [Luisito (Luisito. Una storia d'amore)] نوشته سوزانا تامارو [Susanna Tamaro]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ معلمی بازنشسته، تنها و سالخورده با نام آنسلما شخصیت اصلی این داستان است. او روزی یک طوطی بی‌پناه را کنار سطل زباله می‌بیند و تصمیم می‌گیرد آن را به خانه ببرد. با این اتفاق همه چیز برای این زن تغییر می‌کند و به لطف طوطی دوباره اراده‌ای برای زندگی پیدا می‌کند.

در صفحه ۵۴ و ۵۵ این کتاب می‌خوانیم: «آنسلما در بیست سال اخیر، اغلب خوابی می‌دید که او را آشفته‌حال می‌کرد: در محلی ییلاقی بود؛ همراه شوهر، و فرزندانش که به سن بلوغ رسیده بودند. در یک کافه پیاده‌رو نشسته بودند و بستنی می‌خوردند. برای خودشان بستنی آلبالو و برای او یک استکان لیکور سفارش داده بودند- برای هضم غذا.

بستنی‌ها را دخترکی زیبا با پیش‌بندی به روی پیراهن، فورا سر میز آورده بود، ولی از سفارش او خبری نبود. در مقابل اعتراض آنسلما، دخترک لبخندی معنی‌دار به او می‌زد و از آنجا دور می‌شد».

سوزانا تامارو در سال ۱۹۵۷ در شهر تریسته ایتالیا به دنیا آمده است. برای تلویزیون این کشور چند فیلم مستند ساخت و همزمان به نوشتن داستان و رمان پرداخت. در سال ۱۹۸۹ به‌خاطر رمان «حواس‌پرتی» به شهرت رسید و جایزه ادبی «الزا مورانته» را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۱ به‌خاطر رمان «تک‌خوان»، جایزه «پن اینترنشنال» را به‌دست آورد. «کارا ماتیلدا»، «جان جهان»، «دل به من بسپار»، «برو دنبال دلت» از دیگر آثار او هستند. «طوطی» یا «لوئیزیتو- یک داستان عشقی» در سال ۲۰۰۸ نشر یافته است.

انتشارات کتاب پنجره امسال- ۱۴۰۱، چاپ ۱۰ «طوطی» نوشته سوزانا تامارو را با ترجمه بهمن فرزانه منتشر کرده است. این کتاب نخستین بار سال ۱۳۹۰ نشر یافته بود.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...