آیا خروشچف در سخنرانی خود دروغ گفت؟ | شرق


نیکیتا خروشچف در سخنرانی معروف خود در فوریه ۱۹۵۶ در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی، ژوزف استالین را به جنایت‌های بزرگی متهم کرد (به‌ویژه سرکوب‌های دسته‌جمعی دهه۳۰). ابعاد این سخنرانی آن‌قدر عظیم بود که جنبش کمونیستی نه‌فقط در شوروی بلکه در سراسر جهان هرگز از زیر بار سنگینی آن خلاص نشد؛ آن‌چنان که مسیر تاریخ برای کمونیسم تغییر پیدا کرد.

خروشچف دروغ گفت» [Khrushchev lied]  گروور فر [Grover Furr]

گُروِر فِر [Grover Furr] پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، هنگامی که دسترسی به اسناد آرشیوهای مخفی شوروی تا حدودی امکان‌پذیر شد، دست به مطالعه این اسناد زد و بیش از یک دهه وقت خود را صرف جست‌وجو در این اسناد کرد. او مشخصا بر سخنرانی خروشچف تمرکز کرد و همه ابعاد آن را مورد مطالعه قرار داد و به نتایج مهمی رسید. گُروِر فِر، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه ایالتی مونت‌کلر آمریکا و از متخصصان تاریخ اتحاد شوروی به‌ویژه دوره حکومت استالین در تحقیقات خود به این نتیجه می‌رسد که بسیاری از «افشاگری»های خروشچف در این سخنرانی که از مهم‌ترین و به یک معنا تأثیرگذارترین سخنرانی‌های قرن بیستم بود، نه‌تنها با واقعیت همراه نیست، بلکه نادرست و گمراه‌کننده هم هست. به گفته گُروِر فِر افشاگری‌های نادرست خروشچف منجر به پیامدهای ناگواری برای اندیشه چپ شد، حتی تاریخ جنبش چپ را نیز تحت تأثیر قرار داد. فِر تأکید می‌کند که بسیاری از نیروهای ضدکمونیستی غربی با استناد به سخنرانی خروشچف شروع به تخریب شوروی کردند و این تخریب همچنان نیز ادامه دارد. فِر در کتاب «خروشچف دروغ گفت» [Khrushchev lied] بر این نکته پافشاری می‌کند که تقریبا همه روایت‌های موجود درباره سال‌های حکمرانی استالین، دست‌کاری شده و بر اساس واقعیت آن نیست.

«خروشچف دروغ گفت» گُروِر فِر کتابی است که در آن با ارجاع به اسناد بسیار، تاریخ شوروی بیرون از روایت‌های رسمی که تعداد آنها کم هم نیست، نشان داده می‌شود. در مواجهه اول، کتاب فِر شوکه‌کننده به‌ نظر می‌رسد، چون آنچه می‌گوید تقریبا در تضاد کامل با روایت‌های موجود دیگر درباره تاریخ شوروی و به‌ویژه دوره زمامداری استالین است. درواقع فِر در این پژوهش خود بنا دارد پارادایم‌های ضداستالینی را که بارها به گوش ما آمده‌اند‌ مورد انتقاد قرار دهد. او باور دارد آنچه درباره دوره استالین گفته می‌شود، بیشتر از اینکه مبتنی بر داده‌های مشخص تاریخی باشد، بر اساس روایت‌های سیاسی نیروها و جبهه‌های مخالف و ضد استالین است.

فِر تلاش می‌کند با استناد به منابع اولیه روایت‌های ضداستالینی به‌زعم خود «غیرتاریخی» را به چالش بکشد. با این حال کار فِر اما سفیدشویی دوره استالین و عملکرد او نیست، او بیشتر در این کتاب بنا دارد نشان دهد که آنچه امروز درباره استالین در کتاب‌ها و رسانه‌ها و به‌طور کلی در ذهنیت آدم‌ها رسوخ کرده است، نتیجه سخنرانی خروشچف در ۲۵ فوریه ۱۹۵۶ است که با واقعیت‌های تاریخی جور درنمی‌آید. بهمن تقی‌زاده، مترجم کتاب، در مقدمه به چگونگی نوشتن این کتاب توسط فِر اشاره می‌کند و می‌نویسد: «فرِ در سال ۲۰۰۶ و در پنجاهمین سالگرد سخنرانی مخفیانه خروشچف‌ که طبق معمول با تعریف و تمجید فراوان نشریات غربی مواجه شد، بار دیگر به خواندن متن سخنرانی و مرور نقدهای مربوط به آن پرداخت و متوجه شد برخی محققان تاریخ شوروی‌ که موضع ضدشوروی و ضداستالین آنها روشن است، تذکراتی درباره برخی اظهارات خروشچف داده‌اند و بر اساس شواهدی آنها را نادرست خوانده‌اند. از آنجایی که این سخنرانی پایه پارادایم تاریخ‌نویسی درباره شوروی دوران استالین است، فِر تصمیم گرفت به کار تحقیقی جامعی درباره کلیه اتهامات و ادعاهای خروشچف علیه استالین (و بریا) در این سخنرانی دست بزند و تکلیف خود و تاریخ را با آن روشن کند».

بررسی موشکافانه گُروِر فِر نشان می‌دهد که سخنرانی خروشچف نمی‌تواند یک قضاوت نهایی و دقیق درباره دوره استالین باشد، بلکه بی‌شمار نکته‌های دیگر علیه ادعاهای خروشچف وجود دارد که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. کار فِر و اسنادی که او در این مدت جمع‌آوری کرده است، ۶۱ اتهام خروشچف علیه استالین را زیر سؤال می‌برد. یکی دیگر از جنبه‌های مهم کار گُرور فِر این است که نشان می‌دهد‌ چطور رسانه و سازوکارهای تبلیغاتی آن، می‌توانند تاریخ را وارونه کنند؛ به‌طوری که به بیان فِر چطور ادعاهای نادرست و حتی «دروغ» خروشچف می‌توانند تا به امروز در جایگاه حقیقت خودنمایی کنند؟ و این جالب است که چرا تمام تمرکز غرب تنها بر روی عملکرد استالین و دوره زمامداری او است، در‌حالی‌که این خروشچف بود که تمامیت غرب را تهدید به دفن‌کردن کرد، دیوار برلین را ساخت، به مجارستان حمله کرد و... اما هیچ‌کدام از این موارد، انگار برای غرب فاقد موضوعیت است.

از سوی دیگر پس از سخنرانی خروشچف ما شاهد دوباره احیای سرمایه‌داری خونینی هستیم که عملا زندگی روزمره بسیاری از فرودستان/کارگران را مورد خشونت قرار داد. کار فِر با کشف جزئیات بسیار صورت‌بندی از تاریخ شوروی در دوره استالین تصویر می‌کند که بیرون از همه این چارچوب‌بندی‌های مرسوم است و این امکان را به ما می‌دهد که در مواجهه با عملکرد استالین، خارج از این چارچوب‌ها فکر کنیم. روی دیگر سکه برای گُروِر فِر از پرداخت به سخنرانی خروشچف -علاوه بر اینکه نشان دهد که اتهام‌های او علیه استالین درست نیست- توجه به نتیجه عمل خود خروشچف است که به‌نوعی مسئول جلوگیری و یا مانع از شکل‌گیری یک جنبش جهانی کمونیستی شد؛ خروشچف انشعاب میان چین و شوروی را مهندسی کرد، دقیقا همان چیزی که باب میل بلوک غرب بود.

با‌این‌حال هدف اصلی گُروِر فِر لزوما رد هر اتهامی که در سخنرانی مخفیانه خروشچف به استالین وارد شده است نیست، بلکه بیشتر بیان و یا اثبات این موضوع است که برای بسیاری از اتهام‌های خروشچف، شواهد مشخص تاریخی وجود ندارد و همین موضوع پایه‌های سخنرانی خروشچف را سست می‌کند. فِر همچنین به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از اطلاعات درست در همان دوره نیز وجود داشته (یعنی از نظرها پنهان نبوده است) و در اختیار خروشچف و نزدیکان او نیز بوده ولی او خودخواسته تمایلی به بیان این اطلاعات درست نداشته است، بنابراین ادعاهایِ او عمدا نادرست و گمراه‌کننده بوده‌اند. در همین‌جا نقدی که به فِر وجود دارد، این است که اگرچه او برای رد اتهام‌های خروشچف به استالین از منابع اسنادی بسیار زیادی استفاده می‌کند، اما این برداشت وجود دارد که او از‌جمله مورخانی است که مجموعه اسنادی را مورد توجه قرار می‌دهد که به اطمینان می‌توان گفت نهایتا کار او به دفاع از سیاست و عملکرد استالین منجر می‌شود، حتی اگر خود فِر هم مستقیما این قصد را دنبال نمی‌کرد.

همه تلاش فِر در این کتاب این است که افشاگری‌های سخنرانی خروشچف را که مبنای واقعی ندارد زیر سؤال ببرد، چون آن را مواد لازم برای اسطوره‌سازی درباره استالین و تاریخ شوروی توسط مورخان غربی می‌داند، اما او در این مسیر حداقل در بخش‌هایی از کتاب این حس را به خواننده می‌دهد که گویی همه روایت‌ها درباره دوره استالین نه‌فقط سخنرانی خروشچف با حقیقت همراه نیست. به همین دلیل شاید این کتاب بیشتر برای خواننده‌ای جالب باشد که دانش جامعی درباره تاریخ شوروی بیرون از قضاوت‌های تبلیغاتی مرسوم دارد و در کار گُروِر فِر جزئیات جدیدی به دست می‌آورد که می‌تواند فهم خود را از تاریخ شوروی دقیق‌تر کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...