الادویة‌القلبیة. رساله‌ای عربی از ابن‌سینا(370-428) دانشمند فیلسوف، طبیب، ریاضی‌دان و منجم ایرانی، درباره داروهایی که در درمان بیماری‌های قلبی کاربرد دارند. "ابو عبید جوزجانی"، شاگرد ابن‌سینا، این رساله را در فهرست آثار استاد خود ثبت کرده و زمان تالیف اثر را اندک زمانی پس از ورود ابن‌سینا به همدان (حدود 405) دانسته است. خود ابن‌سینا در مقاله و فن یازدهم کتاب سوم قانون، هنگام ذکر قوانین کلی برای درمان قلب آورده است: درباره ادویه قلبیه مقاله جداگانه‌ای نوشته‌ام که اگر کسی دانش پزشکی و شناخت اصول (اصول فلسفی و علوم طبیعی) را که اعم از پزشکی است، با هم داشته باشد، برایش مفید خواهد بود. ابن سینا این اثر را چنان‌که در مقدمه رساله نیز یادآور شده، برای "ابوالحسن بن علی‌بن حسین حسینی" نوشته است.

این رساله شانزده فصل و مطالب آن با فن یازدهم کتاب سوم "قانون" ابن‌سینا (مشتمل بر دو مقاله) رابطه نزدیکی دارد. ابن‌سینا در ادویه قلبیه، چون دیگر آثار خود بویژه "قانون"، قلب را مرکز روح حیوانی و قوای نفسانی و در نتیجه مرکز همه عواطف و حالات روحی و جسمی دانسته و در این نظر از ارسطو پیروی و با جالینوس(که به درستی مغز را دارای چنین جایگاهی می‌دانست) مخالفت کرده است. موضوعات فصول شانزده‌گانه رساله به شرح زیر است:

فصل اول ـ حفره سمت چپ قلب خزانه روح حیوانی و محل تولد آن است. قوای نفسانی که در سراسر بدن جاری می‌شود از همین روح پدید می‌آید؛ فصل دوم ـ درباره روح انسانی؛ فصل سوم ـ نظر حکما و پزشکان پیرو آنان بر اینکه شادی، غم، ترس، و خشم از انفعالات ویژه روح موجود در قلب است؛ فصل چهارم تا ششم ـ بحث درباره شادی و غم و توجیه چگونگی عملکرد داروها و غذاهای مفرح؛ فصل هفتم ـ ضعف قلب، وحشت، تنگی نفس و بیان شباهت‌ها و تفاوت‌های میان آنها و نیز مقایسه قوت قلب و نشاط.

فصل هشتم ـ رابطه میان ویژگی‌های ظاهری خون با عواطف، مانند رابطه خون تمیز و فراوان و دارای قوام  و مزاج معتدل با روح پالوده در قلب. رابطه گرمی و شدت و سرعت حرکت خون با غضب، رابطه رقیق و صاف و سرد بودن خون با ضعف قلب و ترس، رابطه طول کشیدن حالت خشم با غلیظ بودن خون (که موجب دیرتر سرد شدن آن می‌شود) و مسائلی از این قبیل؛ فصل نهم ـ بررسی حالاتی چون خشم زودگذر و شوق به انتقام با توجه به سن  یا وضعیت دارنده این حالات؛ فصل دهم ـ درباره داروهای مفرح و تقسیم‌بندی آنها و ارائه مثالی از هریک از گروه‌ها.

فصل یازدهم ـ تعریف یا حد طبیعت، اشاره به آرای دو طایفه از دانشمندان در این‌باره، ذکر مثالی درباره علت جذب آهن به قوه حجر المغناطیس (آهن ربا)؛ فصل دوازدهم ـ درباره ادویه قلبیه، در این فصل مؤلف به هدف اصلی خود از نگارش این رساله می‌پردازد و پیش از پرداختن به اصل موضوع، ویژگی‌های کلی داروها مانند سردی و گرمی و تری و خشکی،  لطافت و کثافت (انبوهی و فشردگی) روان بودن یا نبودن، بو و رنگ و جز آن را بر می‌شمارد و هریک از این صفات را تعریف می‌کند. وی سپس داروها را بر اساس کارکرد آنهادر بدن انسان، در سه طبقه (مانند سم‌ها و پادزرهرها که عملکردشان در بدن خلاف یکدیگر است) ذکر می‌کند.

فصل سیردهم ـ ادویه مسهله مفید برای درمان بیماری‌های قلبی؛ فصل چهاردهم ـ بیان ویژگی‌های برخی داروهای مفرد به ترتیب حروف الفبا(ابجدی). در این بخش داروهایی با نام‌های فارسی یا معرب از فارسی، بسیاری چون بادرنجبوبه، آذریون، بهمن، هلیلج، کهربا و  جز آن آمده است؛ فصل پانزدهم ـ داروهای قلب که اطبای سلف ترکیب کرده‌اند؛  فصل شانزدهم ـ داروهای مرکب ساخت ابن‌سینا.

"محمد زهیر البابا" این رساله را در 1984، با مقدمه‌ای کوتاه درباره علم نفس و شرح مختصری درباره اثر و نقل بخش‌هایی از "قانون" ابن‌سینا، به همراه آثار دیگری از ابن‌سینا در مجموعه یک جلدی "من مؤلفات ابن‌سینا الطبیة" در حلب (سوریه) چاپ کرده است.

یونس کرامتی. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش

فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...