«نوزده-هشتادوچهار»ی دیگر | سازندگی


مارلون جیمز نویسنده رمان «تاریخچه مختصر هفت قتل» که برای آن برنده جایزه بوکر شده، درباره نخستین رمان اندرو اروین [Andrew Ervin] می‌گوید: «آتش در خانه جورج اورول» [Burning down George Orwell's house] یک رمان بسیار چالش‌برانگیز است و شخصیت اصلی آن، رِی ولتر، مردی از ناکجاآباد و مربوط به‌تمامی ادوار است که ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد. اروین در هر سطر این رمان با نثر سرکشش، شادی و وحشت، ذوق و ارعاب را به تصویر می‌کشد.» رمانی که مارلون جیمز از آن سخن می‌گوید در سال 2015 منتشر شده و در سال جاری با ترجمه زهره مهرنیا از سوی نشر کتاب گویا منتشر شده است.

 اندرو اروین [Andrew Ervin] آتش در خانه جورج اورول» [Burning down George Orwell's house]

اندرو اروین در همان ابتدای رمان تکلیف بسیاری از چیزها را مشخص می‌کند: قهرمان داستان فردی خسته از روزمرگی است که زندگی راحت اما مسموم از نظر روحی خود را رها می‌کند تا به دنبال رستگاری برود. شاید این موضوع برای خواننده یادآور یک سناریوی تکراری باشد، اما اروین بحث‌هایی را پیش می‌کشد که این تصور را کاملا از بین می‌برد.

داستان این رمان در منطقه‌ای دورافتاده به‌نام جزیره ژورا در اسکاتلند واقع شده و شخصیت اصلی داستان، مردی سی‌وسه‌ساله، یک فعال در حوزه تبلیغات در شیکاگو است که نیاز به تازه‌کردن روحیه دارد. او ازدواج ناموفقی را تجربه کرده و پدرش را در اتفاق تلخی از دست داده. به‌علاوه او در یک کمپین تبلیغاتی باعث ضرر بسیاری از افراد شده و به همین دلیل احساس گناه و پشیمانی دارد. برای همین به سمت ژورا می‌رود. حالا چرا ژورا؟

جورج اورول در همین جزیره بود که شاهکار خود «1984» را نوشت. رِی معتقد است اورول همه‌چیز را درباره «برادر بزرگ»، اینترنت و غیره پیش‌بینی کرده و به همین دلیل مقصد خود را بارن هیل، کلبه قدیمی اورول، قرار داده است. زندگی در این جزیره بادخیز ممکن است یادآورِ فیلمِ «قهرمان محلی» (Local Hero، برنده جایزه بفتا، 1984) باشد. اروین در این رمان از نامه‌ای اقتباس کرده که اورول در دهه ۱۹۳۰ نوشته بود. همچنین استفاده از سمبل‌هایی مانند گرگینه‌ها و ارتباط او با محلی‌ها، جذابیتِ رمان را چندبرابر کرده است. رِی تقابل‌های جذابی را در طول داستان رقم می‌زند و از نمونه‌های آن می‌توان به قرارگرفتن در مسیر مردی اشاره کرد که مستقیما او را تهدید به قتل کرده، اما نحوه داستان‌سرایی چندان جذاب و جالب‌توجه است که به احتمال زیادی خواننده این تقابل را به شخصیت می‌بخشد و حتی دوست دارد این اتفاق دوباره و دوباره سر راه او قرار بگیرد.

بخش‌هایی از رمان بسیار خنده‌دار است و از این حیث می‌توان آن را یک رمان کمیک دانست؛ گاهی مسیر رسیدن به رستگاری برای رِی با اتفاقات و لحظات خنده‌داری همراه شده و فضای داستانی کمی تلطیف می‌شود. «آتش در خانه جورج اورول» را می‌توان مراقبه باکیفیتی از دیدگاه اورول دانست و به درک این موضوع رسید که چرا او به‌دنبال چنین مکان دورافتاده‌ای بوده است. رِی به این نتیجه می‌رسد که اورول برای امرارمعاش به ژورا رفته و زمانی که با «مزرعه حیوانات» به موفقیت مالی کوچکی دست یافت، توانست آنچه را که تاکنون دور از دسترس بود، به دست آورد.
شاید این‌طور باشد. تحليل انگيزه فردی پس از مرگ او، هميشه دشوار است. بااین‌حال دیدگاه‌های سخت‌گیرانه ری درمورد کسب‌وکار و فرار از شبکه قانع‌کننده‌تر است.

او در شیکاگو و هنگامی‌که برای اولین‌بار به برنامه خود فکر می‌کند، می‌گوید: من واقعا می‌خواهم ژورا را ببینم، اما نگران هستم که ناامید شوم. منظورم این است که تصویر ذهنی من از اسکاتلند نوعی بهشت است که از شبکه و جهان به دور است. همه می‌گویند مردم آنجا گرم‌ترین و سخاوتمندترین مردم جهان هستند. حالا چه اتفاقی می‌افتد اگر به آنجا برسد و احساس پوچی کند؟ در همین راستاست که یکی از زنان محلی به او می‌گوید: جزیره کوچک ما دقیقا به اندازه لندن یا پاریس یا شیکاگوی شما بخشی از جهان است... اگرچه ممکن است دور از دسترس باشیم، اما هنوز به شیوه خودمان در ارتباط هستیم.

اما چقدر خوب است که در «آتش در خانه جرج اورول» با داستانی روبه‌رو هستیم که در دوران معاصر اتفاق می‌افتد و بااین‌حال جایی است که هیچ‌کس درحال پیامک‌زدن یا توییت‌کردن، فعالیت در فیس‌بوک یا اسکایپ یا حتی استفاده از تلفن همراه نیست. ژورا با تمام بخش‌های ناامیدکننده و گرداب‌ها و ماجراهای شکار گرگینه، برای رِی ارزش سفر را دارد و همین موضوع دیدگاه او را به‌کلی نسبت به زندگی تغییر می‌دهد و شخصیتی که در آخر به شیکاگو برمی‌گردد، با کسی که نخست به ژورا رفت، بسیار متفاوت است.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...