رمان «ریاضیدان و خواب پادشاه» نوشته زهرا علی بیگلو توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.

ریاضیدان و خواب پادشاه زهرا علی بیگلو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان برگرفته از نمایشنامه «افسانه پادشاه و ریاضیدان» اثر مهدی بهزاد و نغمه ثمینی است و درباره ریاضیات و شیوه‌ای از ادبیات است که باعث درک مفاهیم پیچیده ریاضی با کلامی شاعرانه می‌شود. این‌کتاب با استفاده از کلیت داستان و شخصیت‌های نمایشنامه مورد اشاره نوشته شده و بیانگر این است که می‌توان علم ریاضی را در کنار علاقه به زندگی و صلح آموخت. همچنین می‌توان احساسات انسانی را طور دیگری دید.

نویسنده کتاب پیش‌رو از عاشقان علم ریاضی بوده و به‌عنوان دانشجوی ریاضی محض وارد دانشگاه شهید بهشتی شده است. او بدون توجه به نمره یا حاشیه‌های تحصیل در دانشگاه، عاشقانه ریاضی خواند اما می‌گوید دانشکده علوم ریاضی چیزهای دیگری هم به او آموخت که زندگی و دنیایش را متحول کرد. یکی از مسائلی که باعث خشم زهرا علی بیگلو شده باور اساتیدش به این مساله اشتباه بوده که دخترها نمی‌توانند ریاضی یاد بگیرند و پیشرفتی در این‌علم نخواهند داشت.

علی بیگلو در معرفی رمانش می‌گوید درون‌مایه این‌کتاب، همان ایده‌های ریاضی مهدی بهزاد است که سال ۹۰ با خلاقیت و مهارت نغمه ثمینی به‌عنوان نمایشنامه «افسانه پادشاه و ریاضیدان» به چاپ رسید.

رمان «ریاضیدان و خواب پادشاه» در ۲۷ فصل نوشته شده و یک‌ بخش پیوست درباره علم ریاضی دارد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم؛

نصیر می‌گوید: «اگر من بودم گیاه را به گوسفند می‌دادم بخورد، گوسفند را به گرگ و بعد گرگ را خودم نوش جان می‌کردم.»
ایوب می‌پرسد: «آیا پاسخ دیگری برای این پرسش دارید؟»
نگاهش را به زلیخا می‌گرداند. او نیز پاسخ می‌دهد: «قایقران گیاه را به قایق می‌برد تا با تشویق گوسفند برای خوردن گیاه، گوسفند هم به آب بپرد قایق را دنبال کند و گرگ هم برای گرفتن گوسفند در پی او به آب بپرد. آن‌گاه آن دو هم در پی قایق می‌روند.»
ایوب، بی‌ آن‌که چیزی بگوید، به لقمان می‌نگرد. لقمان که هنوز چیزی به ذهنش نرسیده می‌گوید: «فقط می‌دانم این‌ها پاسخ درست نیستند.»
ایوب با تکان سرش تائید می‌کند و می‌گوید: «نه، نیستند.»
سپس به تک تک شاگردان دوباره می‌نگرد. اما دیگران هم چیزی برای گفتن ندارند. می‌گوید: «بسیار خب، گوش سپارید تا بگویم.»
نخست قایقران گوسفند را به ساحل شمالی رودخانه می‌برد و آن‌جا می‌گذارد و با قایق خالی بازمی‌گردد. حال یکی از گیاه یا گرگ را با خود به سمت دیگر می‌برد. فرض کنیم گرگ را به آن‌جا می‌برد و پیاده می‌کند. حال گوسفند را سوار قایق می‌کند و بازمی‌گرداند. گوسفند را در ساحل جنوبی پیاده می‌کند و گیاه را به قایق می‌برد و به‌سوی ساحل شمالی می‌راند. گیاه را آن‌جا نزد گرگ می‌گذارد و دوباره باز می‌گردد و گوسفند را با خود به ساحل شمالی می‌برد. پس با هفت رفت‌وبازگشت، دارایی خود را منتقل می‌نماید و به هدف می‌رسد.

این‌کتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۵۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...