محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال‌ آل‌احمد در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده درباره زادروز این نویسنده، نوشته است: «درباره زادروز مرحوم جلال آل‌احمد اختلاف نظرها و روایت‌هایی وجود داشت، ولی اخیراً اسنادی منتشر شده حاکی از این که روز تولد واقعی و رسمی جلال آل‌احمد همان یازدهم آذر ۱۳۰۲ شمسی است.

جلال آل‌احمد در هفت تا هشت‌سالگی
جلال آل‌احمد در هفت یا هشت‌سالگی

اسنادی که در این رابطه منتشر شده‌، عبارت‌اند از: ۱. دست‌نوشته پدر او، یعنی آیت‌الله حاج سید احمد طالقانی(آل‌احمد) در پشت قرآن خانوادگی، ۲. شناسنامه و رونوشت شناسنامه آل‌احمد، ۳. قباله ازدواج او با بانو سیمین دانشور و ۴. اولین گذرنامه آل‌احمد و همسرش.

با انتشار اسناد مزبور معلوم شد که چون طبق مفاد اولین قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۰۴ و قانون جدید ثبت احوال مصوب ۱۳۰۷ هجری شمسی، مسئولیت جمع‌آوری، ثبت و نگهداری اطلاعات هویتی، از جمله صدور شناسنامه ایرانیان، به عهده سازمان ثبت احوال گذاشته شده، لذا قطعی‌ترین سند در این مورد که فصل‌الخطاب همه بحث‌ها هم به‌شمار می‌رود، همانا سند صادرشده از سوی سازمان ثبت احوال، یعنی شناسنامه است که روز تولد مرحوم جلال آل‌احمد را ۱۱ قوس (آذر) ۱۳۰۲ شمسی اعلام کرده است.»

جلال آل‌احمد در ده یا یازده سالگی
جلال آل‌احمد در 10 یا 11سالگی

گذرنامه جلال

گذرنامه جلال آل‌احمد و سیمین دانشور

او همچنین آورده است: «جلال آل‌احمد یکی از نویسندگان پیشرو معاصر است که اثرات زیادی در پیشرفت ادبیات فارسی داشته و از جمله با حمایت از نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی و همچنین با ابداع سبک نوشتاری تازه معروف به سبک شلاقی یا تلگرافی، موجب شده که نظم و نثر فارسی دور تازه‌ای از حیات خود را آغاز کند. همسر او سیمین دانشور نیز از نویسندگان و مترجمان صاحب‌نامی است که با نوشتن رمان بی‌نظیر «سووشون» به عنوان «بانوی ادبیات داستانی ایران» شناخته شده است.»

محصص

جلال، نیما یوشیج، پرویز داریوش، هوشنگ ایرانی و علی‌اصغر خبره‌زاده در نمایشگاه بهمن محصص

جلال به سیمین

نوشته پشت عکس که به گفته خواهرزاده جلال برای نخستین‌بار منتشر می‌شود: «عزیز دلم سیمین این یک عکس دیگر از همان جلسه اکزپُسیون [اکسپوزیسیون- نمایشگاه] محصص [منظور بهمن محصص نقاش معروف] است. خواستم با داریوش [منظور پرویز داریوش مترجم است] و ایرانی [منظور هوشنگ ایرانی مترجم و شاعر جیغ بنفش!] و نیما عکس بگیرم، می‌بینی که بچه‌ها اطراف را شلوغ کرده‌اند. به هر صورت، موش تو در آن وسط قوز کرده است. و خبره [منظور علی‌اصغر خبره‌زاده است، مترجم منتقد ادبی] هم با آن سبیل‌هایش از بالای دیوار سر کشیده. فقط برای این‌که یاد خودم را در خاطر تو هرچه بیشتر قوی کنم، این را می‌فرستم. می‌بوسمت جلال تو. ۲۷ آبان ۱۳۳۱ (لازم به توضیح است که در آن تاریخ سیمین دانشور برای استفاده از بورس فولبرایت به امریکا رفته بود).

کارت‌پستالی که جلال از سفر حج برای سیمین دانشور فرستاده

کارت‌پستالی که جلال از سفر حج برای سیمین دانشور فرستاده

نوشته کارت پستال: دوشنبه ۲۴ فروردین ۴۳ مدینه. سیمین جان حالم بهتر است. عادت کرده‌ام به همه چیز. فقط پایم را کمی این نعلین‌های لاستیکی زده است. خوب گرما می‌خورم و خوب عرق می‌کنم و خیلی کم می‌خوابم و نازکِش یُخدُور. شنبه بطرف مکه خواهیم رفت. آنقدر شلوغ است که تا کنون ندیده بودم. یک خطیب عرب توی مسجد نبی همان حرف‌هائی را می‌زد که در غربزدگی یک مرحومی [منظور خودش است] آورده و از خودش خجالت کشید با آن پزهائی که داده. عربی و ترکی و هندی تا دلت بخواهد. الآن از توی یک آب پرتقال‌فروشی جلوی باب‌السلام دارم می‌نویسم و یارو هی می‌گوید مرحبا- پاشید! خطاب بمن و من نمی‌شنوم. قربانت جلال

نامه‌ای از جلال‌ آل‌احمد به محمدحسین دانایی

نامه‌ای از جلال‌ آل‌احمد به محمدحسین دانایی؛ در آن زمان خواهرزاده‌اش دوران سربازی را در قطور در حوالی خوی می‌گذرانده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...