فارنهایت-۴۵۱-به-روایت-فرانسوا-تروفو-فیلم

مونتاگ از شهر گریخته و پس از چند روز سردرگمی اکنون خود را در میان یاغیان کتاب‌خوار! باز یافته است. رهبر یاغیان، که خودش را «سرخ و سیاه» اثر استاندال معرفی می‌کند؛ پس از آنکه فیلم ضبط شده‌ی تعقیب و اعدام! مونتاگِ «جنایتکار»! را _ که در تلویزیون دولتی و برای اقناع مردم ساخته شده است _ برایش پخش می‌کند؛ او را برای آشنایی با دیگر «کتاب_انسان‌»های فراری به جنگل می‌برد... در این اجتماع کوچک از «جمهوری» افلاطون تا «شهریار» ماکیاولی و از «غرور تعصب» تا «دیوید کاپرفیلد» دور هم جمع شده‌اند به امید روزی که


مونتاگ از شهر گریخته و پس از چند روز سردرگمی اکنون خود را در میان یاغیان کتاب‌خوار! باز یافته است. رهبر یاغیان، که خودش را «سرخ و سیاه» اثر استاندال معرفی می‌کند؛ پس از آنکه فیلم ضبط شده‌ی تعقیب و اعدام! مونتاگِ «جنایتکار»! را _ که در تلویزیون دولتی و برای اقناع مردم ساخته شده است _ برای خودش پخش می‌کند؛ او را به جنگل می‌برد تا با دیگر «کتاب_انسان‌»های فراری آشنا شود.

در این اجتماع کوچک، از «جمهوری» افلاطون تا «شهریار» ماکیاولی و از «غرور تعصب» تا «دیوید کاپرفیلد» دور هم جمع شده‌اند به امید روزی که کتاب‌ها ارزش پیدا کنند! و مردم برای خواندن کتاب‌ها به آنها مراجعه کنند!

یکی از عجیب‌ترین اعضای این جمع یاغی، پیرمردی به نام «ویر از هرمیستون» اثر رابرت لوئیس استیونسون است. پیرمرد در حال مرگ است و تلاش می‌کند متن کتاب را به برادرزاده‌‌ی نونهالش منتقل کند؛ تا شاید این اثرِ ناتمامِ استیونسون برای نسل آینده باقی بماند...

گوشه‌هایی ببینید از اقتباس فرانسوا تروفو از رمان «فارنهایت ۴۵۱» اثر ری بردبری با بازی جولی کریستی در نقش کلاریس و اسکار ورنر در نقش گای مونتاگ:


فارنهایت ۴۵۱ | ری بردبری | فرانسوا تروفو 1966 م.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...