به مناسبت یکصد‌ و هشتادمین سال‌روز تولد لئو تولستوی - نویسنده‌ی‌ نام‌دار ادبیات روسیه - نمایشگاه ویژه‌ای در این کشور برگزار می‌شود.

روز بیست ‌و هشتم اوت (هفتم شهریور) مصادف است با یکصد و هشتادمین سال‌روز تولد لئو نیکولایویچ تولستوی و به همین مناسبت، موزه‌ی‌ پوشکین روسیه قصد دارد تا با برگزاری یک نمایشگاه بزرگ، آثار کمیاب و ارزشمند مربوط به این نویسنده‌ی سرشناس را به نمایش بگذارد.

در همین زمینه، موزه‌ی‌ تاریخ، موزه‌ی تولستوی، موزه‌ی‌ هرمیتاژ، موزه‌ی روسیه و حدود 30 مجموعه‌دار خصوصی آثار ارزشمندی از مجموعه‌های خود را برای نمایش در اختیار موزه‌ی پوشکین خواهند گذاشت.

به گزارش پایگاه خبری راشا اینفو سنتر، همچنین مراسم افتتاحیه‌ی‌ نمایشگاه هم‌زمان با آغاز همایش سنتی «نشست تولستوی» خواهد بود، که چندین نفر از بازماندگان این نویسنده در آن گرد هم می‌آیند. لئو تولستوی روز 28 اوت 1828 در تولا گوبرینا - شهر مرکزی روسیه - در خانواده‌ای اشراف‌زاده چشم به جهان گشود. اولین اثر منتشرشده از تولستوی، رمان سه‌گانه‌ی شرح‌ حال او به‌نام «کودکی»، «نوجوانی» و «جوانی» بود که بین سال‌های 1852 تا 1856 منتشر شد.

«جنگ و صلح» که در سال 1869 منتشر شد،‌ یکی از شاهکارهای ادبیات جهان محسوب می‌شود، که شامل 580 شخصیت داستانی و تاریخی است. این اثر نظریه‌ی شخصی تولستوی درباره‌ی تاریخ و بویژه بی‌اهمیت بودن "ناپلئون" و "اسکندر" است. هرچند تولستوی خود «جنگ و صلح» را رمان نمی‌دانست و آن را یک اثر منثور حماسی توصیف می‌کرد.

«آنا کارنینا» که در سال 1877 به چاپ رسید، از نگاه تولستوی، اولین رمان واقعی او بود. رمان «رستاخیز» نیز که در سال 1899 منتشر شد، آخرین رمان او بود. آنتوان چخوف - دیگر نویسنده‌ی بزرگ روس - زمانی در تمجید تولستوی گفته بود: «وقتی ادبیات یک تولستوی دارد، نویسنده بودن لذت‌بخش و ساده می‌شود. حتا اگر بدانید خودتان هیچ‌کاری انجام نداده‌اید، چندان فاجعه‌بار نیست؛ چون تولستوی به‌جای همه این کار را انجام می‌دهد.»

تولستوی در طول دوران حیات ادبی‌اش، 11 رمان و رمان کوتاه، ‌هفت اثر فلسفی،‌ سه نمایش‌نامه و بیش از 25 داستان کوتاه نوشت. از آثار معروف او به «تمشک»، «قزاق‌ها»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «ارباب و نوکر» می‌توان اشاره کرد. این نویسنده روز هفتم نوامبر 1910 در سن 82 سالگی درگذشت. چارلز دیکنز، ارسطو، ‌ژان ژاک روسو، افلاطون و نیکولای گوگول، از جمله الهام‌بخشان او در نویسندگی و فلسفه بودند.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...