زندگی با همستانی | اعتماد
 

پس از فروپاشی شوروی صحبت کردن از ایده سوسیالیسم یکی از دشوارترین کارها در عالم اندیشه و سپهر سیاسی جهان بود. در جهانی که راست رادیکال یا همان نئولیبرالیسم تبدیل به ایده پایان تاریخ شده بود جهان هر روزه شاهد یا شکست احزاب چپ بود یا اینکه این احزاب برای بقای خود هر روزه تن به مصالحه و همراهی با اندیشه‌های راست‌گرایانه دادند، دفاع از سوسیالیسم را باید کاری سترگ و مهم دانست. کتاب «ایده سوسیالیسم» [The Idea of Socialism: Towards a Renewal] نوشته اکسل هونت [Axel Honneth] با ترجمه محمد نبوی با عنوان فرعی به سوی شکل دموکراتیک زندگی را باید یکی از مهم‌ترین و علمی‌ترین دفاعیات از اندیشه سوسیالیسم در دنیاي امروز دانست.

خلاصه ایده سوسیالیسم» [The Idea of Socialism: Towards a Renewal] نوشته اکسل هونت [Axel Honneth]

سوال مهم کتاب این است که در دنیایی که ایده سوسیالیستی در نظر بسیاری از متفکران اندیشه کهنه و تاریخ مصرف گذشته قلمداد می‌شود چگونه می‌تواند پاسخی به دردهای امروز ما باشد. دنیایی که همچنان در آن نابرابری به شکلی عمیق، فقر به گونه‌ای فزاینده و شکاف طبقاتی امری عیان است. به نظر هونت اینکه ایده سوسیالیسم را ایده‌ای کهنه و تاریخ مصرف گذشته و ناکارآمد بدانیم به خطای عمیق راهبردی دچار شده‌ایم.

به نظر هونت باید ایده مرکزی سوسیالیسم را از بستر فکری صنعت‌گرایی اولیه جدا کنیم و در چارچوب اجتماعی-نظری تازه‌ای قرار دهیم. به نظر او ویژگی جوامع معاصر ما شکاف رمزآلود آنهاست. از سویی ناخرسندی از وضعیت اجتماعی-اقتصادی جاری و از شرایط اقتصادی و شغلی معاصر در سال‌های اخیر افزایش یافته است. بیش از هر زمان دیگر در دوره پس از جنگ جهانی دوم، مردم از پیامدهای اجتماعی و سیاسی مقررات‌زدایی جهانی اقتصاد بازار سرمایه‌داری به خشم آمده‌اند و از سوی دیگر، به نظر می‌رسد این خشم فراگیر سمت و سویی ندارد و فاقد هرگونه درک تاریخی از هدف غایی خود است. نتیجه اینکه این ناخرسندی فراگیر به گونه شگفت‌انگیزی خاموش و درونگرایانه مانده و این احساس را القا می‌کند که ظرفیت اندیشیدن به افقی ورای زمان و حال و تصور جامعه‌ای ورای سرمایه‌داری را ندارد. گسست میان این خشم و هر فرایافتی از آینده، گسست میان اعتراض و تصور از دنیایی بهتر پدیده تازه‌ای در تاریخ جوامع مدرن است.

به نظر هونت تسلیم و ناامیدی چپ‌ها در دنیای امروز و پا پس کشیدن در مبارزات خود تنها به این علت است که این متفکران و مبارزان از اصل و ایده مرکزی اندیشه سوسیالیستی جدا افتاده و در این سرخوردگی همچنان دل در گرو آرمانشهرهای ناکجاآباد هستند اما نباید دست از تخیل و عملگرایی کشید.

از نظر هونت از زمان انقلاب فرانسه به این سو، نگاه آرمانشهری به جامعه آینده محرک جنبش‌های بزرگ اجتماعی بوده اما این جریان‌های اندیشه آرمانشهری امروزه از حرمت باز ایستاده‌اند. گرچه خشمگینان به روشنی می‌دانند چه نمی‌خواهند و چه چیزی در وضعیت اجتماعی‌ موجود خشمگین نشان می‌کند، اما هیچ تصور حتی نیم‌بندی هم ازهدف تغییراتی که در‌نهایت می‌خواهند، ندارند.

به همین جهت یکی از محوری‌ترین بحث‌های کتاب ایده سوسیالیسم حفظ و زنده نگه داشتن امید به تغییر و مهم‌تر از آن حفظ تخیل برای فکر کردن به جهان جدید است. جهانی که در آن راهکاری برای نابرابری‌های فزاینده جهان سرمایه یافت شده و حقوق انسان‌ها متناسب با انسانیت آنها تجلی یابد و انسان تحت سیطره منطق سود و عرضه و تقاضا نباشد و بلکه متناسب با اخلاق و انسانیت آن شکل یابد.

به نظر هونت ایده سوسیالیسم پس از انقلاب فرانسه حاوی تناقض‌ها و شکاف‌هایی بنیادینی شد که در طول تاریخ خود این تناقض‌ها و شکاف‌ها رشد یافتند و در‌نهایت باعث شکست این ایده شدند به همین جهت هونت از متفکران و مبارزان این حوزه دعوت می‌کند تا با رجوع به تاریخ برای قدم اول، اقدام به حل این تناقضات و شکاف‌ها بکنند. به نظر هونت مادامی که آزادی فقط به صورت خود‌خواهی شخصی فهم شود که مشخصه رقابت در بازار سرمایه‌داری است، حتی مقدمات تحقق هدف برادری، هدف دستیابی به همبستگی و مسوولیت متقابل که از آرمان‌های انقلاب فرانسه بود هیچ‌گاه محقق نخواهد شد.

از نظر هونت راه آشتی دادن سه اصل برابری، برادری و آزادی تکیه بر مفهوم «آزادی اجتماعی» است که سامان اقتصادی حاکم آنها را در تضاد با هم قرار داده است. براساس این اصل، انسان‌ها به تنهایی نمی‌توانند آزادی فردی خود را در مهم‌ترین مسائل‌شان -نیازهای مشترک همگان، تحقق بخشند، بلکه این امر به روابط متقابل شان بستگی دارد که فقط تحت شرایط هنجاری خاصی «آزاد» شمرده می شوند -شرایطی که مهم‌ترین‌شان همدلی دوسویه است و فقط در جماعت‌های مبتنی بر همبستگی یافت می‌شود. به عبارتی اعضای جامعه فقط نباید «باهم» دست به عمل بزنند بلکه «برای هم» نیز باید عمل کنند، زیرا تنها از این راه است که نیازهای مشترک‌شان را آزادانه برآورده می‌سازند. درواقع سوسیالیسم همواره بر مفهوم شکل زندگی باهمستانی استوار بوده و نه صرفا بر سیستم عادلانه توزیع. هونت مفاهیم و فرضیات بسیاری را مورد مناقشه قرار می‌دهد و با بازخوانی این ایده‌ها یک مساله مهم را مورد تاکید قرار می‌دهد و آن‌هم دوری از جزمی‌اندیشی و تفکر ارتجاعی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...