رمان «گاهی که رویا بیدار می‌شود» [حين تستيقظ الأحلام] اثر نویسنده اردنی مونس الرزاز [Mu'nis Razzaz] با ترجمه اصغر علی کرمی توسط انتشارات شبگیر منتشر شد.

گاهی که رویا بیدار می‌شود» [حين تستيقظ الأحلام] مونس الرزاز [Mu'nis Razzaz]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، علی کرمی درباره این رمان به مهر گفت: بی شک این اثر یک شاهکار تمام عیار و بسیار خواندنی است. روایتی پیچیده و جذاب از مرزهای ناشناخته تخیل و واقعیت در کنار روایت‌های روانی و فلسفی بسیار که همگی بانثری عمیقاً شاعرانه نوشته شده است. از اینکه افتخار ترجمه این شاهکار به زبان فارسی را داشته‌ام خوشحالم و امیدوارم مخاطبان گرامی فارسی زبان این کتاب را بپسندند.

مونس الرزاز رمان نویس اردنی و از خانواده عمر الرزاز نخست وزیر سابقه اردن است. او در ۱۹۵۱ در شهر السلط به دنیا آمده و در ۵۱ سالگی از دنیا رفت. یک سال پس از مرگش یعنی در سال ۲۰۰۳ مجموعه رمان‌های او که دوازده رمان و مجموعه داستان «النمرود» بود، به چاپ رسید. پیش از آن نوشته‌های پراکنده بسیاری در روزنامه‌های پرمخاطب عربی منتشر کرده و تا زمان مرگ سردبیر مجله «افکار ثقافیه» بود که که توسط وزارت فرهنگ فرهنگ اردن منتشر می‌شد.

«گاهی که رویا بیدار می‌شود» چهارمین اثر این رمان نویس از جمله مطرح‌ترین آنهاست گونه‌ای که برخی طرح‌های نهفته در این رمان سال‌ها و منجر به به خلق اثر دیگری به نام «زرقاء یمامه و پادشاه خواب‌ها» توسط وی شد.

«گاهی که رویا بیدار می‌شود» روایت‌های گوناگونی را در ساختار پیچیده و در عین حال شگفت انگیز خود نهفته و همه را با نثر شاعرانه و صادقانه به هم پیوند داده است. دنیای درون ذهن نویسنده آنقدر گسترده و شگفت انگیز است که مرز میان رویا و حقیقت بارها در این اثر گم می‌شود.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به «جمعه قفقازی»، «شب عسل»، «اعترافات مردی که صدایش را کتمان می‌کرد» و «دارودسته غنچه خونین» نام برد.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...