کتابی تازه از الیف شافاک نویسنده سرشناس ترکیه با عنوان «فکر نکن تنهایی» در ایران ترجمه و منتشر شد.

به گزارشمهر، این اثر که سال گذشته از سوی این نویسنده تألیف و منتشر شده است مجموعه‌ای از یادداشت‌های این نویسنده درباره موضوعات مختلف اعم از ادبیات، هویت زن، مسائل اجتماعی و زندگی شخصی را در بر می‌گیرد. شافاک که نویسنده‌ای شناخته شده در دنیای ادبیات به شمار می‌رود در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیه هنر و ادبیات فرانسه را به دست آورده است و آثارش تا کنون به بیش از ژهل و هشت زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

این کتاب که با ترجمه صابر حسینی در ایران ترجمه و منتشر شده است با تصاویری از هوبان کورمان نیز همراه شده است که از طراحان و تصویرگران به نام در ترکیه به شمار می‌رود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: رمان‌نویس‌ها موجودات عجیبی هستند که تشکیل یافته‌اند از گوشت و استخوان و هوش و قلبی با احساس؛ آشفتگی‌ای که در اعماق‌شان ریشه دوانده، غرور بی‌حد و مرزی که درونشان را در بر گرفته است. آدم‌هایی که در جست‌وجوی چیزی هستند و عاشق نامیرایی‌اند. ورطه‌ای که به این راحتی نمی‌شود از آن بیرون آمد. ما خدایان کوچکی هستیم، یعنی روی کاغذ و میان کتاب‌ها. زندگی را رسم می‌کنیم، شخصیت‌ها را خلق می‌کنیم، خیال می‌کنیم کار ما همین است. طلبکار هستیم، آن هم خیلی. ته دلمان انتظار داریم از ما تقدیر و تمجید شود. دوست داریم اطرافیان ما شیفته ما شوند؛ با اینکه می‌دانیم این، توقع بیهوده‌ای است. فکر می‌کنیم درست در مرکز هستی قرار گرفته‌ایم، برای همین چنین توقعی داریم و این انتظارمان هیچ پایانی ندارد. در قدم بعدی فکر می‌کنیم که مرحله بعدی را پشت سر بگذاریم. اما خبر نداریم خیال نامحدودی که به ما الهام می‌دهد، در آن واحد برای ما هم زهر محسوب می‌شود، هم پادزهر. قصه‌ها، قصه‌های دیگر را خلق می‌کنند. هیچ وقت نوشته‌هایمان نمی‌تواند قانع‌مان کند، برای همین همیشه به فکر نوشتن چیزهای دیگر هستیم. با قناعت میانه‌ای نداریم. برای همین چون زیاد همدیگر را دوست نداریم، چون در آینه همدیگر تنها صورت خود را می‌بینیم، تنها رمان‌نویس‌ها هستند که از ادبیات سودی نمی‌برند.

این کتاب را نشر مروارید در ۲۳۶ صفحه و قیمت ۳۶ هزار تومان منتشر کرده است.  

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...