• 12 مهر 1404

    پیرامون-سرانجام-انسان-طراز-نوین-آسیه-اسدپور

    در این بحران، آدم‌ها نه‌تنها هویت جمعی که معنای وجودی خود را نیز از دست می‌دهند و -مانند جوامع پساشوروی- آن را با افزایش خودکشی و الکلیسم تا فروپاشی روابط اجتماعی که زمانی با آرمان‌های مشترک تعریف می‌شد، نمود می‌بخشند. چنان دقیق که گویی روان یک ملت خونریزی می‌کند و نویسنده «زخم‌های هویتی را با چاقوی حقیقت باز می‌کند که با کنار هم گذاشتن تجربه‌های متضاد -از سربازان کهنه‌کار که حسرت روزهای جنگ را می‌خورند تا زنان خانه‌داری که از خیانت آرمان‌ها خشمگین‌اند- هویت چندوجهی جدیدی ساخته شود» ...

  • 22 خرداد 1398

    چرنوبیل-روی-چه-انگشت-گذاشت-و-چه-چیزی-را-ندید

    در فقدان یک روایت از چرنوبیل، سازندگان سریال از طرح کلی فیلم‌های با موضوع فاجعه استفاده کرده‌اند. تعدادی فرد مخوف فاجعه‌ای را رقم می‌زنند و تعدادی فرد شجاع و همه‌چیزدان در نهایت اروپا را نجات می‌دهند... در حقیقت، فاجعه حاصل یک ارتقا یا حتی چند ارتقا نبود. حاصل یک رییس سواستفاده‌گر و شر هم نبود. نظام بود. نظامی ساخته شده از مردان و زنانی باری به هر جهت، که سمبَل می‌کرد، به ملاحظات بی‌توجهی می‌کرد و در نهایت رآکتور هسته‌ای خودش را بدون هیچ دلیل موجهی منفجر کرد... هزینه این دروغ‌ها، دروغ‌های بیشتر ...

Loading
آثار آلکسيويچ را «رمان متشکل از صداها» خوانده‏‌اند. نويسنده از مصاحبه‌‏های‌ پرشمار‌ با شاهدان عينیِ وقايع، تصاوير ادبی می‏‌آفريند سنفونی‌‏هايی متشکل از صداهای متعدد‌، خاصّه‌ صدای‌ کسانی که معمولا شنونده‌‏ای ندارند از جمله کهنه ‏سربازانِ جنگ، مادرانِ کشته ‏شدگان، و قربانيانِ پيگردِ سياسی. روايتِ مستند‌ شايد مناسب‏ترين‌ عنوان‌ آثارِ آلکسيويچ باشد ...
یک طرف ماییم؛ چرنوبیلی‌ها و طرف دیگر شما ایستاده‌اید؛ دیگران. دقت کرده‌اید؟! اینجا کسی نمی‌گوید روسی، بلاروسی یا اوکراینی است. ما خودمان را چرنوبیلی می‌نامیم... کتاب‌های آهنی بخوانید! یعنی آثاری که فرازهای فکری انسان را تکانه‌های بنیادین می‌دهد... یک همسرایی حماسی است... محصول 10 سال گفت‌وگو با بیش از پانصد نفر از جمله آتش‌نشانان، اعضای تیم پاکسازی، سیاستمداران، پزشکان، فیزیکدانان و مردمان عادی است ...
در حال بارگزاری ...
او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...