"هال هولبروک"، بازیگر برنده جایزه امی روز چهارم آوریل (15 فروردین ماه) در نقش "مارک تواین"، چهره مشهور ادبیات داستانی آمریکا در نمایشی جدید ظاهر شد.

 هولبروک که بیش از 15 ساعت از مصاحبه‌های مستند، سخنرانی‌ها و تک گویی های مارک تواین را از بر کرده است، از سال 1954 تاکنون در اجراهای مختلفی از نمایش "مارک تواین" ایفای نقش کرده اما در اجرای جدید این نمایش، موضوعات مختلفی از سخنان تواین که در جهان امروز هنوز قابل طرح است و تازگی دارد، به اطلاع تماشاچیان رسید. 

به گفته "لارا سالیوان"، سخنگوی مرکز هنرهای نمایشی دانشگاه پنسیلوانیا، نمایش هولبروک به خاطر تازگی موضوعاتی که در آن مطرح شد، هم برای بزرگسالان و هم جوانان جاذبه داشت.
او در این‌باره اظهار داشت:« دانشجویان از این که تواین در این نمایش تا این اندازه امروزی بود، شگفت زده شدند. تواینی که هولبروک در این نمایش ارائه داد به سخن گفتن درباره سیاست، نژادپرستی، رسانه و بسیاری از مسائلی که در دنیای امروز همچنان مطرح است پرداخت.»
"توماس بیبی"، پروفسور طنز ادبی دانشگاه پنسیلوانیا پیش از اجرای نمایش هولبروک به شرح دیدگاه‌های مارک تواین پرداخت.

به گزارش میراث خبر به نقل ازسایت کالجین آنلاین، او در بخشی از سخنانش ضمن حقه‌باز خواندن مارک توآین در این باره اظهار داشت: «حقه‌بازان خارج از استانداردهای معمول جامعه زندگی می‌کنند!»

مارک تواین بیشتر به خاطر نوشتن آثار کلاسیکی در ادبیات آمریکا نظیر "ماجراهای تام سایر"، "ماجراهای هکلبری فین" و همچنین گزین گویه‌هایش به شهرت دست یافته است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...