بهناز شیربانی | شرق


بیراه نیست اگر «سرزمین مادری» را یکی از جنجالی‌ترین سریال‌های سال‌های اخیر تلویزیون بدانیم. پرداختن به تاریخ کشورمان در قالب یک مجموعه تلویزیونی و نظرات سیاسی که در آن مطرح می‌شود، به خودی خود توجه‌برانگیز است. بعد از پخش قسمت‌های ابتدایی «سرزمین مادری» با کمال تبریزی درباره چگونگی پخش مجدد این مجموعه پس از سال‌ها هم‌کلام شدیم:

سرزمین مادری

قبل از پخش «سرزمین مادری» وقتی درباره میزان مخاطب حال حاضر تلویزیون و تأثیرگذاری آن بر مخاطب صحبت کردیم، اشاره کردید که واقعیت فعلی این است که تلویزیون مخاطبان بیشتری نسبت به پلتفرم‌ها دارد و تلویزیون ناچار است که در این رقابت به فکر راه چاره باشد و اتاق فکری برای برنامه‌سازی در رده‌های سنی و افکار مختلف اجتماعی داشته باشد. مدتی است از پخش سریال می‌گذرد و گاهی فکر می‌کنم اگر این سریال سال‌ها قبل از تلویزیون پخش می‌شد، درست در زمانه‌ای که مخاطب بیشتری نسبت به حال حاضر داشت، اتفاق بهتری برای این مجموعه رقم می‌خورد. نظر شما چیست؟

طبیعتا اگر در 10 سال گذشته امکان پخش داشت، اقشار مختلف اجتماعی بیننده آن بودند، درحالی‌که امروز بسیاری با تلویزیون بیگانه و حتی قهر هستند و متأسفانه شرایط هم به‌گونه‌ای نیست که مسئولان فعلی تلویزیون به فکر بازگرداندن مخاطبان و آشتی آنان با تلویزیون باشند. جالب این است که خود من خیلی سعی کردم برای توجه و دلگرمی مخاطبان ازدست‌رفته در یک برنامه گفت‌وگو محور با بازیگران بنام سریال بحث و تحلیلی درباره نقش‌های مختلف آن داشته باشیم، اما هیچ‌کدام حاضر به شرکت در برنامه و گفت‌وگویی که بعد از سال‌ها می‌توانست برای مخاطب جذاب باشد، نشدند!

در «سرزمین مادری» تا چه حد روایت تاریخی به قرائت رسمی نزدیک‌تر است و تا چه حد دیدگاه‌های غیررسمی در آن وجود دارد؟

نظر نویسنده [علیرضا طالب زاده] در نگارش رمان و فیلم‌نامه «سرزمین کهن» بیشتر معطوف به نقل تاریخ از منظر جراید آن روزگار و به عبارت دقیق‌تر نقل تاریخ مکتوب بدون جانبداری خاص و تا حد امکان بی‌طرفانه بوده است. بنابراین نمی‌توان فکت‌های تاریخی در سریال را به روایات رسمی و غیررسمی تقسیم کرد، چراکه غرض اصلی نویسنده استفاده از حوادث تاریخی به عنوان بستر روایت قصه رهی و نمایش کوران حوادث مختلفی است که در مقاطع مختلف پشت سر گذاشته و همین رویدادهاست که در کنار داستانی تخیلی برای مخاطب جذاب می‌شود.

به نظر می‌رسد برای طیف زیادی از فیلم‌سازان، ساخت سریال تاریخی جذاب‌تر شده است. آیا به این دلیل نیست که درباره موضوعات روز نمی‌توان حرف زد؟

طبیعتا یکی از راه‌های خلاصی از بند سانسور برای فیلم‌ساز می‌تواند گریز به زمان و مکان‌های متفاوت از زمان حال باشد تا کمتر دچار محدودیت تحمیلی شود. اما همواره باید در نظر داشت که در اثر ممیزی بیش از اندازه مسیر هنر به سمت ابتذال و بی‌مایگی پیش خواهد رفت که این روزها به‌عینه در سینمای ایران شاهد آن هستیم!

به نظر شما امکان ساخت چنین سریالی، امروز هم وجود دارد؟

امروز دیگر بعید است که برای چنین موضوعاتی، بخش خصوصی یا نهادی اجتماعی زیر بار هزینه‌های آن برود. توجه داشته باشید که در زمان ساخت سریال پول ایران قدرت غیرقابل مقایسه‌ای با زمان حال داشت و بسیاری از هزینه‌های ساخت پروژه مقرون‌به‌صرفه بود و هنوز برای دقت در جزئیات و صرف زمان مناسب برای تولید آثار هنری ارزش قائل بودند. اما امروز که سرعت تولید و رسیدن سرمایه به بازار مصرف و چرخه سودآوری سرشار، بیش از هر موضوع دیگری اهمیت پیدا کرده است؛ شاید به جرئت بتوان گفت که دیگر ساخت چنین موضوعاتی با این حجم از هزینه و زمان و دقت را باید در خواب دید! مسیر بیداری در جامعه امروز سمت و سویی دیگر به خود گرفته است.

چرا برخی چهره‌های سیاسی را نشان دادید مثل مصدق و برخی مانند آیت‌الله کاشانی را نشان ندادید؟ اگر این مورد به سیاست‌های جاری تلویزیون ارتباط پیدا می‌کند، آیا آن زمان محدودیتی در نشان‌دادن برخی چهره‌ها داشتید؟

شاید ساختار فیلم‌نامه ایجاب می‌کرد که برای همه شخصیت‌های تاریخی که البته بسیار کوتاه و موجز در روایت داستان دیده می‌شدند، مابه‌ازای مشابه تصویری در نظر گرفته می‌شد، همان‌طورکه مصدق و نواب‌صفوی و دیگران دیده می‌شوند. اما درمورد کاشانی احساس من این بود که به اندازه سایر شخصیت‌های سیاسی در ملأعام حضور ندارد و بیشتر از پشت صحنه‌های سیاسی و از موضع بالا مبارزات و مداخلات خود را انجام می‌دهد؛ بنابراین با هدف القای چنین مفهومی تصمیم بر این شد که چهره آیت‌الله را برخلاف سایرین واضح و آشکار نبینیم.

می‌توان سریال را به این متهم کرد که ضد چپ و حزب توده است؟

ضد چپ به معنای اعم، نه اما حزب توده به معنای اخص، بله. سران اصلی حزب توده در داستان به صورت شخصیت‌های منفی ظاهر می‌شوند اما اعضای رده‌های پایین‌تر مثل جواد اردکانی و سایرین در واقع ایرانیانی هستند که به قصد مبارزه با دیکتاتوری رژیم، وارد حزب شده‌اند و در اثر خیانت سران رده‌بالای حزب توده، قربانی سیاست بی‌رحمانه آن می‌شوند.

درحالی‌که مردم کمتر تلویزیون می‌بینند و پخش سریال ابتدا از تلوبیون آغاز و دیده شده چه معنی و مفهومی برای شما به عنوان کارگردان سریال دارد؟

ظاهرا آغاز پخش سریال در فضای مجازی بیشتر مربوط به نگرانی مدیران تلویزیون از آغاز دوباره اعتراضات به ازسرگیری پخش سریال و آزمایشی بوده که خیال مسئولان را از این بابت راحت کرده و با اطمینان بیشتری پخش آن را از شبکه سه تلویزیون آغاز کنند. البته در سال‌های گذشته پیشنهاد مصرانه خود من هم به تلویزیون این بود که بهتر است پخش سریال را به یکی از پلتفرم‌های رایج بسپارند که عملا این اتفاق رخ نداد و نهایتا پخش آن از پلتفرم تلوبیون آغاز شد. اما نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کرد عدم قابلیت اپلیکیشن تلوبیون برای پخش از دستگاه‌های تلویزیون اندروید و هوشمند است که حوزه مخاطبان را به گوشی‌های همراه و نهایتا کامپیوترهای خانگی محدود می‌کند، درصورتی‌که سایر پلتفرم‌ها این محدودیت را ندارند و در همه موارد قابل پخش هستند.

علی شادمان اوایل پخش سریال ادعایی را مطرح کرد مبنی بر اینکه برای بازی در این سریال و به دلیل حفظ راکوردش دو سال آمپول‌های جلوگیری از رشد می‌زده تا چهره و قَدَش تغییر نکند. این موضوع چقدر واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد این خواست شما بود؟

متأسفانه این امر واقعیت دارد. اما حقیقت این است که اجباری در این مورد از طرف گروه سازنده به علی و آقای شادمان، پدر علی، تحمیل نشد و با رضایت کامل اتفاق افتاد. قاعدتا در چنین مواردی روش معمول این است که بازیگر دیگری جایگزین شده و ادامه صحنه‌ها با به‌کارگیری ترفندی مناسب فیلم‌برداری می‌شد. اما خاطرم هست که در بدو امر، من با این کار مخالفت کردم ولی تیم تهیه و تولید اطلاع دادند که آقای شادمان با پزشک معتمدی مشورت کرده و تصمیم گرفته شده که این کار را تا پایان فیلم‌برداری انجام دهند. در هر صورت این اقدام از سوی علی و پدر بزرگوارش از نظر من یک فداکاری بزرگ محسوب می‌شود و همان موقع به‌نوبه خودم از این بابت از هر دوی آنان تشکر کرده و همچنان از خانواده محترم شادمان در این خصوص ممنونم.

وقتی «سرزمین مادری» را تماشا می‌کنیم گذر زمان را در چهره تک‌تک بازیگران می‌بینیم. فکر می‌کنید اگر سریال زودتر پخش می‌شد، چه تأثیری در سرنوشت بازیگرانش داشت؟

اظهارنظر در این مورد مشکل و غیرقابل پیش‌بینی است. اما نکته مهم به هر دلیل، بازی خوب همه بازیگران و انطباق نسبتا دقیق شخصیت‌ها بر آنچه که در فیلم‌نامه تشریح شده و قابل توجه بودن تأثیرات مجموعه بازیگران بر جذابیت سریال و افزایش مخاطب می‌توانست سازندگان سریال‌های مختلف را در سال‌های گذشته بیش از پیش متوجه توانایی‌های آنان کند.

در چند قسمتی که سال‌ها قبل از تلویزیون پخش شد، به صورت آیتم‌های کوتاه به معرفی شخصیت‌های سیاسی پرداخته بودید، چرا این قسمت‌ها حذف شد؟

امان از دست ممیزها و ناظران پخش تلویزیون که در هر دوره به شکل متفاوتی جلوه می‌کنند و فرط ایرادات عجیب و غریبی که می‌گیرند هنرمندان را وادار به انجام کارهایی می‌کند که به عقل جن هم نمی‌رسد! متأسفانه این امر در زمان ریاست آقای ضرغامی در تلویزیون به اوج خود رسیده بود و حرف‌هایی در شوراهای مختلف زده می‌شد که اصطلاحا مخ همه ما سوت می‌کشید و در پرتو چنین مشعشعاتی بود که نتیجه می‌گرفتند باید در میان هر قسمت، آیتم‌هایی اضافه کنیم که به قول خودشان زهر مفاهیم گرفته شود! و واقعا ما از ابراز چنین نظراتی سر درنمی‌آوردیم و شرط پخش سریال این بود که حتما این آیتم‌های احمقانه به قسمت‌های سریال اضافه شود! خوشبختانه پس از گذشت زمان و تغییر مدیران، دوباره قسمت‌های سریال به شکل اصلی و اولیه خود درآمده و خدا را شکر که بدون مسئله خاصی پخش شد.

چه قسمت‌ها یا شخصیت‌های از سریال حذف شده است؟

خوشبختانه مفاهمه تهیه‌کننده با مدیران فعلی سازمان به خوبی پیش می‌رود و قسمت‌های سریال در حال حاضر با تعامل تهیه‌کننده و سازمان، در حال پخش است.

اکثرا اتفاقات سریال در دکور بهارستان رخ می‌دهد، چرا دیگر مناطق تهران را در سریال نمی‌بینیم؟

البته منهای دکور بهارستان مناطق دیگری از شهر تهران و سایر شهرهای کشور نیز دیده می‌شود که امکان تبدیل موقعیت آنها به سال‌های مربوط به رخدادهای فصل اول وجود داشت. اما به لحاظ محدودیت مکان‌های مورد نظر در فاصله زمانی فیلم‌نامه در فصل اول طبیعتا بخش‌های بیشتری در دکور بهارستان فیلم‌برداری شده است و خیابان‌ها و محله‌های دیگر به نسبت کمتر دیده می‌شوند، چون تغییرات چهره محله‌ها و اماکن مختلف بیشتر بوده و به سختی قابل انطباق با سال‌های داستان در فصل اول بودند. اما این محدودیت در فصل‌های بعدی به‌مراتب کمتر و به تناسب نزدیکی زمان داستان به زمان فیلم‌برداری، چهره بیشتری از شهر تهران و سایر شهرهای کشور دیده خواهد شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...