دفترهای هفتم و هشتم گاهنامه نقد کتاب کودک با گرامی‌داشت جهانگیر خسروشاهی، سید محمد کامرانی و رودابه کمالی منتشر شد و روی پیشخان آمد.

دفترهای هفتم و هشتم گاهنامه نقد کتاب کودک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، دفترهای هفتم و هشتم گاهنامه‌ نقد کتاب کودک ویژه‌ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ توسط نشر آرون منتشر شد.

در این مجله، یادداشت‌هایی از رفیع افتخار، شهرام اقبال‌زاده، غلام‌رضا امامی، غلام‌رضا حیدری ابهری، سمیه سیدیان، مریم شیرازی، سید علی کاشفی خوانساری، سید سعید هاشمی و نیز انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، شورای کتاب کودک و گروه لاک‌پشت پرنده منتشر شده است.

همچنین نقدهایی از سودابه امینی، سمیه آورند، زهره بصیری، رامین جهان‌پور، سید احمد حسینی کازرونی، فرخنده حق‌شنو، پروین حمیلی، زهری حیدری شاهی‌سرایی، شهناز خلیلی، مرجان ریحانیان، الهام زارع، زیبا علی‌خانی، معصومه مرادی، شراره مسچیان جورشری و شراره هاشم دباغیان در این شماره به چشم می‌خورد.

گزارش‌هایی از سید مهدی میراسماییلی، نیره سادات هاشمی و زهره مسکنی درباره ادبیات کودک و نوجوان از دیگر مطالب این شماره گاهنامه است.

این مجله با ۲۶۸ صفحه و قیمت ۸۵۰۰۰ تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...