جومپا لاهیری، برنده پولیتزر در حمایت از مردم فلسطین، دریافت جایزه موزه نیویورک را به خاطر ممنوع کردن چفیه رد کرد.

جومپا لاهیری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جومپا لاهیری، نویسنده برنده جایزه پولیتزر، پس از اخراج سه کارمند از سوی موزه نوگوچی شهر نیویورک به دلیل سر کردن چفیه در نشانه همبستگی با فلسطینیان رخ داد، از پذیرش جایزه خودداری کرد.

موزه روز چهارشنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد: جومپا لاهیری تصمیم گرفته تا در پاسخ به سیاست‌های به‌روزشده ما در اجبار به پوشیدن لباس فرم موزه، از پذیرش جایزه ایسامو نوگوچی ۲۰۲۴ [The 2024 Isamu Noguchi Award] خودداری کند. ما به دیدگاه او احترام می‌گذاریم و می‌دانیم سیاست ما ممکن است با دیدگاه‌های همه همسو نباشد.

لاهیری سال ۲۰۰۰ جایزه پولیتزر را برای کتاب «مترجم دردها» دریافت کرد.

در سرتاسر جهان، تظاهرات کنندگانی که خواستار پایان جنگ اسرائیل علیه غزه هستند، چفیه را که روسری سیاه و سفید و نمادی از استقلال فلسطینیان است، به سر کرده‌اند. نلسون ماندلا، رهبر ضد آپارتاید آفریقای جنوبی نیز بارها با چفیه دیده شد.از سوی دیگر، حامیان اسرائیل این را نشان دهنده حمایت از افراط گرایی می خوانند و تلاش دارند مانع استفاده از آن شوند.

موزه هنر که توسط مجسمه‌ساز ژاپنی آمریکایی، ایسامو نوگوچی تاسیس شد، ماه پیش اعلام کرد کارکنانش را از پوشیدن هر چیزی که بیانگر پیام، شعار یا نماد سیاسی باشد، منع می‌کند و به دنبال آن ۳ کارمند اخراج شدند.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...