سه رمان از نویسندگان سوری با موضوع جنگ داخلی، مبارزه با تروریسم و عشق و اختلاف برنده جایزه حنا مینه، نویسنده فقید و سرشناس سوری شدند.

شیخ و باقلا برنده‌ی جیازه حنا مینه!

به گزارش ایبنا، روزنامه العرب نوشت، اداره کل کتاب سوریه اسامی سه برنده جایزه رمان حنا مینه، نویسنده فقید سوری را که به شیخ رمان سوریه معروف بود انتخاب و معرفی کردند. سه رمان «شیخ و باقلا»، «وزش سوزان باد» و «تشالم، مسیر و خاطرات» به ترتیب رتبه اول تا سوم را در جایزه ادبی‌ موسوم به حنا مینه دریافت کردند.

رمان ۳۰۰ صفحه‌ای «شیخ و باقلا» که برنده نخست این جایزه شد، نوشته مازن ایمن النفوری است که به اوضاع دمشق در زمان اشغال می‌پردازد و جزئیات زندگی مردم سوریه به ویژه اهالی دمشق و رنج‌های آنان را با تکنیک موفقیت‌آمیز فلش‌بک روایت می‌کند. داستان از سال ۲۰۱۶ و زمانی آغاز می‌شود که یک مرد پیر کنار یک جوان به فروش باقلا مشغولند. النفوری متولد ۱۹۹۰ در روستای الحمیره در حومه دمشق و مدرس زبان انگلیسی در دمشق است و داستان کوتاه و رمان می‌نویسد.

رمان «وزش سوزان باد» نوشته عمر حمود که موفق به کسب رتبه دوم این جایزه شد روایتگر قصه عشق بین یک دختر و پسر جوان اهل رقه سوریه است که با وجود تفاوت فرهنگی و عقاید مختلف از بسته بودن محیط زندگی‌شان رنج می‌برند. عمر حمود متولد سال ۱۹۶۷ اهل رقه در سوریه است که علاوه بر کار وکالت عضو اتحادیه نویسندگان عرب در انجمن داستان و رمان است و تاکنون چندین مجموعه داستان و رمان نیز منتشر کرده است.

رمان برگزیده سوم «تشالم، مسیر و خاطرات» نوشته نزار طربوش که جزو ادبیات جنگ به شمار می‌رود در ۳۲۸ صفحه روایت‌گر زندگی یک مبارز سابق است که از زمره غواصینی بوده که کشتی‌های دشمن صهیونیستی را در شهر بندری ایلات در جنوب اسرائیل منفجر کرد؛ اما جنگ سوریه مسیر و سرنوشت او را به کل تغییر می‌دهد. نزار الطربوش نییز اهل لاذقیه و متولد ۱۹۷۰ است و انتشار این رمان اولین تجربه او در زمینه کار ادبی به شمار می‌رود.

حنا مینه روزنامه‌نگار و نویسنده برجسته اهل سوریه و یکی از پرتاثیرترین و بزرگ‌ترین نویسندگان مهم جهان عرب بود که به شیخ رمان سوریه و پدر رمان مدرن و سیاسی در سوریه شناخته می‌شد. حنا مینه در سال ۲۰۱۸ و در سن ۹۴ سالگی در دمشق از دنیا رفت.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...