رمان «داشتن و نداشتن» اثر ارنست همینگوی با ترجمه احمد کسایی‌پور تجدید چاپ شد. این رمان مشهور، روایت مرد ماهیگیری است که برای کسب درآمد مجبور می‌شود به قاچاق انسان و جنس روی بیاورد.

داشتن و نداشتن To Have and Have Not ارنست همینگوی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی در سه بخش با عناوین بهار، پاییز و زمستان نوشته شده و شخصیت اصلی داستان ماهیگیر فقیری به نام هری مورگان است که برای امرار معاش، مجبور است قایق خود را به گردشگران کرایه دهد اما ماجرا از زمانی رنگ و بوی متفاوتی به خود می‌‌گیرد که یکی از گردشگران به قایق او صدمه وارد می‌کند و حاضر به پرداخت هزینه‌‌‌ای برای جبران این آسیب نیست.

همین مسئله کافی است تا زندگی هری مورگان، به مسیری متفاوت هدایت شود. فشار مالی به هری و همسرش به نام مری و دو دخترش، سبب می‌شود او راه متفاوتی را برگزیند و برخلاف ارزش‌های اعتقادی خود، برای کسب درآمد به قاچاق انسان و جنس روی بیاورد.

داستان رمان داشتن و نداشتن در هاوانا و زمان دیکتاتوری باتیتسا و پیش از انقلاب فیدل کاسترو می‌گذرد و در این رمان، سه مرد تبهکار که خود را مخالف رژیم دیکتاتوری معرفی می‌کنند تلاش می‌کنند از طریق دریا فرار کنند اما موفق نمی‌شوند تا اینکه سراغ مورگان می‌روند.

همینگوی در این کتاب، به تقابل سیاست و اقتصاد و تاثیر این دو بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد و نشان می‌دهد حتی انسان‌هایی که از نظر روحی و روانی مشکلی ندارند نیز ممکن است به آسانی در مسیر خلافکار شدن گام بردارند. نیمی از کتاب «داشتن و نداشتن» با زاویه دید من راوی و از زبان مورگان نوشته شده اما بخش دوم کتاب از زاویه دید سوم شخص مفرد روایت می‌شود.

ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی متولد سال 1899، یکی از شناخته‌ترین و تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر است برخی به او لقب «پدر ادبیات مدرن» نیز داده‌اند. این نویسنده با رمان «پیرمرد و دریا» توانست در سال 1954 برنده جایزه نوبل ادبیات شود؛ یعنی حدود هفت سال پیش از آنکه با شلیک دو گلوله به سرش، به زندگی خود پایان دهد.
نسخه اصلی رمان «داشتن و نداشتن» با عنوان اصلی «To Have and Have Not» در سال ۱۹۳۷ میلادی نوشته شده‌است.

با اقتباس از این اثر چندین اثر سینمایی نیز در جهان ساخته شده که فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، با بازی داریوش ارجمند نیز اقتباسی آزاد از این رمان محسوب می‌شود. کسایی‌پور پیش از این دو کتاب دیگر همینگوی با نام‌های «خورشد همچنان می دمد» و «آن سوی رودخانه زیر درختان» را نیز به فارسی برگردانده بود. «داشتن و نداشتن» یکی از درخشانترین آثار همینگوی و اثری محبوب برای مترجمان ایرانی نیز بوده و مترجمان مختلفی از جمله مهدی غبرایی، پرویز داریوش، خجسته کیهان، احسان لامع، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده‌اند. «وداع با اسلحه»، «پیرمرد و دریا»، «زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند»، «برف‌های کلیمانجارو»، «تچه‌های سبز آفریقا» و «مردان بدون زنان» برخی از آثار همینگوی هستند که در ایران با ترجمه‌های مختلف از سوی ناشران راهی کتابفروشی‌ها شده‌اند.

در بخشی از این کتاب آمده است:
«داخل اتاق سکان لنج، سه مرد دیگر بودند. یکی، مرده، همان جا که زیر چهارپایۀ سکان غلتیده بود به پشت افتاده بود. دیگری، مرده، درشت و قوزکرده، چسبیده به ناودانِ کنار ستونِ سمت راست پاشنه راه افتاده بود. سومی، هنوز زنده، ولی از مدتی پیش بدون هوش و حواس، سرش را روی دستش گذاشته بود و به پهلو دراز کشیده بود. خَنِ لنج پر از بنزین بود و با کوچک‌ترین بالا و پایین رفتنِ قایق صدای لمبر زدن آن بلند می‌شد. مرد، هَری مورگان، مطمئن بود این صدای شکم خود اوست و حالا دیگر او به پشت خوابیده بود و زانوهایش را بالا آورده بود و سرش را عقب برده بود. آب دریاچه، که شکم او بود، خیلی سرد بود؛ آن‌قدر سرد که وقتی او قدم به آب ساحلش گذاشت، تنش کرخت شد، و حالا دیگر او بی‌نهایت سردش بود و همه چیز مزۀ بنزین می‌داد انگار او داشته شلنگی را مک می‌زده تا مخزنی را خالی کند.‌»

‌چاپ سوم کتاب «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی با ترجمه احمد کسایی‌پور در قطع پالتویی، در 315 صفحه و به قیمت 56 هزار تومان از سوی نشر هرمس روانه بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...