جریان پرشور و متراکم کلمات | شهرآرا


تاکنون سیل دیده اید، جریان پیوسته و بی وقفه آب که جوشان و خروشان به پیش می‌رود و هرآنچه پیشِ رویش باشد با خود می‌برد؟ داستان بلند یا همان نوولایی که امروز معرفی می‌کنیم گویی «سیل سخن» است: جریانی پرشور و متراکم از کلمات که هوش از سر مخاطب می‌برد، کلماتی که از دهان آدم‌های معمولی کوچه و بازار، در یکی از محلات قدیمی تهران، درحدود صد سال پیش، بیرون می‌آیند و به تدریج یک داستان می‌سازند، درست مشابه تکه‌های یک جورچین یا همان پازل، و در پایانْ سرنوشت ــ و، درمورد این داستان خاص [«اول خیابون قنات» نوشته محمد چرم شیر]، سرشتِ ــ آدم‌های درگیر در ماجراهای قصه را روشن می‌کنند، کلماتی که به عمد با لهجه جنوب تهرانی و به صورت شکسته نقل شده‌اند تا حس راویان پُرشمار داستان را بهتر و بیشتر منتقل کنند و ما مخاطبان را به دل انواع و اقسام حرف‌های درگوشی یا شایعات ببرند که گاه ــ مشابه سیل‌های واقعی ــ خانمان براندازند و بنیان افکن.

 محمد چرمشیر اول خیابون قنات

در ادامه، ضمن دعوت از شما عزیزان برای خواندن این اثر درخشان که می‌توان آن را یک نَفَس و با صرف حدود یک تا دو ساعت زمان خواند، به چهار نکته پیرامون آن اشاره می‌کنم.

داستانْ راوی واحدی ندارد و اصلا مشخص نیست که چه کسانی درحال تعریف کردن داستان هستند. این شیوه از روایت داستان، که یادآور روش سنتی «آورده‌اند که ...» یا «گفته‌اند که ...» در بسیاری از حکایات کهن ادبیات فارسی است، در این مورد خاص، کمک شایانی به پیشبرد ماجراها کرده و عملا راوی یا راویان را از دل داستان دور نگه می‌دارد؛ درنتیجه، هوش و حواس مخاطب، تماما، معطوف قصه شده و شیوه قصه پردازی ــ مشابه هوایی که همواره درحال تنفس آن هستیم و از فرط عادی شدن توجهی به آن نمی‌کنیم ــ تمرکز او را برهم نمی‌زند.

مشابه سیل‌های واقعی که ممکن است اسباب و اثاثیه عجیب غریبی از ساکنان دوردست رودخانه را نیز به همراه خود بیاورند، درخلال سیل واژگان عرضه شده در این داستان بلند هم با پدیده‌های جالبی برخورد می‌کنیم، مثلا با باورهای خرافی مردمان قدیمی. به این بخش از داستان عنایت فرمایید: «یه روز که آفتاب هنوز نزده بوده، صبیه کوچیکه شاه پریون اومده نشسته ور دل محسن باباقوری، لفظ اومده که 'محسن باباقوری! من رو می‌گیری؟' محسن باباقوری هم که همیشه هشتش گروِ نُهش بوده گفته که 'من از خدامه؛ چه کنم که دستم تنگه؟!' صبیه کوچیکه شاه پریون هم برگشته گفته: 'من می‌رم، دستت که از تنگی دراومد برمی گردم.'» (ص۲۰)

زبان طنزآمیز داستان، در بسیاری موارد، از تلخی نهفته در فضا و ماجرا می‌کاهد. نویسنده داستان، که یکی از شناخته شده ترین نمایشنامه نویسان و مدرسان تئاتر در ایران است، هنر خود در خَلق شیوه‌های مختلف بیان را در این اثر کوتاه به خوبی نشان داده است؛ به عنوان نمونه، در یکی از فصل‌های داستان (از ص۲۴ تا ص۳۴)، هرگاه که راوی می‌خواهد به یکی از شخصیت‌های داستان و ماجراهای مربوط به او اشاره کند، به جای استفاده از نام آن شخصیت (مثلا، «فخری»)، عبارت ۲۲کلمه ای زیر را به کار می‌برد که انصافا مطایبه آمیز است: «والده آقا ماشاءالله قناتی که اون زمان هنوز والده آقا ماشاءا... قناتی نبوده، چون هنوز آقا ماشاءا... قناتی به دنیا نیومده بوده»؛ و جالب است که این نام طولانی بیش از ۱۰بار در این ۱۰ صفحه تکرار می‌شود!

پایان بندی داستان انصافا شگفت انگیز است و غافل گیرکننده، و اجازه دهید جسارت کرده و عرض کنم که به احتمال نزدیک به صددرصد نمی‌توانید پایان آن را پیش بینی کنید و حدس بزنید که این سیل کلمات کجا و در چه نقطه ای آرام می‌گیرد، درست مثل سیل‌های واقعی!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...