کتاب «بالای همه نوشته‌هایم نام توست»، قطعه‌های ادبی و نیایشی برگرفته از آیات قرآن کریم است که برای گروه سنی نوجوان منتشر و روانه بازار شد.

به گزارش مهر، به نقل از روابط عمومی انتشارات مدرسه، کتاب «بالای همه نوشته‌هایم نام توست» با هدف آشنایی نوجوانان با رحمت ، مهربانی و محبت پروردگار به انسان  توسط اکرم کشایی نوشته شده است. نویسنده  در این کتاب گفت‌وگوهایی با خداوند دارد. او از شادی‌هایش، ترس‌هایش ، ناراحتی‌هایش، دلتنگی‌هایش و... می‌گوید و بعد اشاره‌ای دارد به آیات قرآنی که نشان از محبت خداوند  است.

کشایی در بیان انگیزه‌ی چاپ آن برای نوجوانان گفت: «نوجوانی دوره‌ی گذار از افت و خیزهای روحی و آشفتگی‌های ذهنی است. کشتی ذهن یک نوجوان در دریای متلاطمی از پرسش‌ها و تضادها و چالش‌ها پیش می‌رود. اطمینان از وجود یک قدرت برتر و علاوه بر آن بسیار مهربان، این دریای متلاطم را آرام‌تر می‌کند. وقتی این محبت دوطرفه می‌شود و کم کم در همه‌ی ابعاد زندگی گسترش پیدا می‌کند، آثار مثبتی به جا می‌گذارد. در قرآن کریم آیه‌های فراوانی وجود دارد که به محبت پروردگار نسبت به انسان‌ها اشاره می‌کند.»

«بالای همه نوشته‌هایم نام توست» در ۵۶ صفحه مصور و به قیمت ۱۶۵۰۰ تومان در فروشگاه‌های سراسر کشور و همچنین در فروشگاه مجازی انتشارات مدرسه در دسترس مخاطبان قرار دارد.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...