کتاب «چگونه متحول شویم؟» [How to change : the science of getting from where you are to where you want to be] نوشته کیتی میلکمن [Katy Milkman] با ترجمه نرگس حق‌مرادی و فاطمه حق‌مرادی توسط موسسه فرهنگی دکسا راهی بازار نشر شد. این کتاب پیش از این تحت عنوان «چگونه تغییر کنیم؟» و با ترجمه‌ی محمدحسن شریفیان منتشر شده بود.

چگونه متحول شویم؟» [How to change : the science of getting from where you are to where you want to be] نوشته کیتی میلکمن [Katy Milkman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کیتی میلکمن نویسنده این‌کتاب، اقتصاددان و پژوهشگر آمریکایی است که به‌خاطر نوشتن کتاب «چگونه تغییر کنیم؟» یا «چگونه متحول شویم؟» شناخته می‌شود. او درباره نوشتن این‌کتاب می‌گوید وقتی دانشجوی کارشناسی بوده و بعدها دانشجوی دکترای مهندسی، مشکلات انسانی که او و دوستانش نمی‌توانستند از آن‌ها چشم‌پوشی کنند، عمیقا آزارش می‌داده‌اند. میلکمن می‌گوید همیشه برایش سوال بوده چرا نمی‌تواند دست از سریال «گمشده» (لاست) بردارد و برای امتحاناتش درس بخواند؟ یا این‌که چرا نمی‌توانسته خود را مقید کند به باشگاه برود و چرا هم‌اتاقی‌هایش همیشه انجام تکالیفشان را تا دقیقه آخر به تعویق می‌اندازند و به‌جای وعده غذایی هله‌هوله می‌خورند؟

مولف کتاب پیش‌رو می‌گوید «یک‌روز، در طول دوره تحصیلی خود در کلاس اقتصاد خرد، با اقتصاد رفتاری آشنا شدم؛ اقتصاد رفتاری به بررسی رفتار مردم در زمینه تصمیم‌های ناقص می‌پردازد. در این‌درس «نظریه تلنگر» را شناختم که در آن تلنگر عاملی برای تحریک افراد به سوی انتخاب‌های بهتر است. از نظر کاس سانستین و ریچارد تیلر بنیانگذاران «جنبش تلنگر»، انسان‌ها تصمیم‌های ناقصی می‌گیرند؛ در این‌میان مدیران و سیاست‌گذاران می‌توانند و باید به آن‌ها کمک کنند تا از اشتباه‌های رایج جلوگیری شود. ایده جنبش این بود که با تشویق افراد به سمت انتخاب‌های هدفمند و بهتر (مثلا در کافه‌ها به‌جای غذاهای ناسالم و هله‌هوله، غذای سالم در معرض دید مشتریان قرار بگیرد، یا برای تشویق مردم به کمک‌های دولتی روند کاغذبازی خذف یا کم شود)، می‌توان سطح زندگی آن‌ها را بدون هیچ هزینه‌ای و بدون محدودکردن آزادی‌شان بهبود بخشید.»

میلکمن می‌گوید با آشنایی با این‌فضا، شروع به کار و مطالعه کرده و ساعت‌های بیداری خود را به بررسی مقالات تحقیقاتی قدیمی و جدید علم تغییر رفتار اختصاص داده است. به این‌ترتیب کتاب «چگونه متحول شویم؟» متولد شده است. او در این‌کتاب عوامل تحول و موانع آن را معرفی می‌کند.

کتاب پیش‌رو ۸ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: شروع، تکانشگری، به تعویق انداختن، فراموشکاری، تنبلی، اطمینان، انطباق، تغییرات خوب.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

گرچه همه دوست دارند خودشان را در دسته «مردمان پیشرفته» بگذارند، جهان پر از «ساده‌لوح» است. این‌حقیقت، در کنار ترس از شکست‌های هزینه‌دار، بهترین توضیح برای این‌مساله است که، گرچه ابزار تعهد پولی بسیار موثر است، خیلی‌ها حاضر به استفاده از آن نیستند. ساده‌لوحان هنوز به این‌نتیجه نرسیده‌اند که ابزارهای تعهد، گرچه از دور عجیب به نظر می‌آیند، ابزارهای قدرتمندی برای مهار مشکلات خودکنترلی هستند. اگر این‌طور نبود، اگر همه مردم جهان پیشرفته بودند، هر روز می‌دیدیم عده زیادی از دکتر، مربی و مشاور تغذیه‌شان درخواست می‌کردند برایشان یک ابزار تعهد برنامه‌ریزی کند و البته، اگر جهان پر بود از مردمان پیشرفته، برای حل مشکلات افراد فقط کافی بود به آن‌ها یک ابزار تعهد پیشنهاد بدهیم تا در برابر وسوسه‌هایشان مقاومت کنند. اگر همه ما مردمانی پیشرفته بودیم کسانی که به ابزار تعهد نیاز داشتند از آن استفاده می‌کردند و کسانی که نیاز نداشتند به زندگی‌شان با خوشحالی ادامه می‌دادند. در چنین جهانی، هم به محدودیت‌هایی نظیر ممنوعیت نوشیدن حین رانندگی، یا جریمه‌های رانندگی نیازی نخواهیم داشت.

این‌کتاب با ۲۲۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...